نکاتی مختصر در مورد نقش مهم کبد در بدن انسان:
کبد به عنوان یک منبع ذخیره خون عمل می کند
کبد دارای میزان جریان لنف بسیار بالایی است
کبد دارای جریان خون زیاد و مقاومت عروقی کم است
افراد مبتلا به سیروز کبدی در برابر جریان خون شدیدا مقاومت می کنند (در سیروز کبدی سلولهای پارانشیمی کبدی منهدم شده و بافت فیبری جایگزین می شود).
کبد دارای توانایی بسیار بالایی در جهت ترمیم و تجدید پذیری بافت آسیب دیده خود می باشد(تا زمانیکه عفونت ویروسی و التهاب به آسیب اضافه نشده باشد.)
کنترل مکانیسم تشکیل مجدد سریع بافت آسیب دیده هنوز بطور کامل مشخص نبوده اما به نظر می رسد که فاکتور رشد هپاتوسیتی (HGF)یک عامل مهم در ایجاد تقسیم سلولی و رشد کبد می باشد.
فاکتوررشدهپاتوسیتی(HGF) توسط سلولهای مزانشیمی در کبد و سایر بافتها تولید می شود؛ اما توسط خود هپاتوسیتها تولید نمی گردد.
سایرفاکتورهای رشد بویژه فاکتور رشد اپیدرمی و سایتوکاین ها از قبیل فاکتور تومور و اینترلوکین-6 نیز در تحریک تشکیل مجدد سلولهای کبدی دخالت دارند.
سیستم ماکروفاژی کبدی یک عمل پاک کننده خون انجام می دهد.
کبد محل متابولیسم چربی،کربوهیدرات،پروتئین و ذخیره ویتامینها است
کبد آهن را به صورت فریتین ذخیره می کند.
کبد قسمت زیادی از مواد خونی مورد استفاده در انعقاد را تشکیل می دهد.
کبد داروها، هورمونها وسایرمواد را حذف ویا دفع می کند.
کبدنقش مرکزی را در متابولیسم چربی داشته و با تأثیر بر اسیدهای چرب آزاد خون و ساخت،ذخیره سازی وخارج نمودن چربیها و لیپوپروتئین ها را بر عهده دارد.
آندومتریوز ، کاشته شدن و رشد مخاط رحم در خارج از محوطه رحم می باشد که یک بیماری نسبتا شایع در زنان است و از عوارض آن درد لگنی و ناباروری است.
آقای دکتر صفری نژاد، ارولوژیست؛
آندومتریوز
آندومتریوز ، کاشته شدن و رشد مخاط رحم در خارج از محوطه رحم می باشد که یک بیماری نسبتاً شایع در زنان است و از عوارض آن درد لگنی و ناباروری است.
آندومتریوز چیست؟
مخاط رحم همه ماهه پس از ریزش هنگام پریود، مجدداً شروع به رشد می کند. سلولهای مخاط رحم دارای این ظرفیت هستند که در خارج از رحم نیز رشد کنند. رشد سلولهای مخاط رحم در خارج از رحم را آندومتریوز می گویند. محوطه داخل رحم توسط لوله های رحمی به خارج از رحم راه دارد. اگر سلولهای مخاط رحم در خارج از رحم به بافتها بچسبند و شروع به رشد کنند، در اصطلاح گفته می شود که سلولهای مخاط رحمی در محل جدید کاشته شده اند. شایعترین محلهائیکه سلولهای مخاط رحم می توانند کاشته شده و سبب آندومتریوز شوند، عبارتند از: تخمدانها، لوله های رحمی، سطح خارجی خود رحم و روده ها و محوطه داخل لگن. آندومتریوز را می توان در داخل واژن، گردن رحم و حتی مثانه نیز دید. خانم هائی که دارای آندومتریوز مثانه هستند، هنگام عادت ماهیانه، دچار ادرار خونی می شوند، چون همانطور که مخاط رحم هنگام پریود ریزش پیدا می کند، سلولهای مخاط رحم که در داخل مثانه کاشته شده اند نیز ریزش پیدا کرده و سبب خونریزی می شوند. گاها آندومتریوز در خارج از محوطه لگن، مثل کبد، ریه ها و مغز نیز دیده می شود. حتی سلولهای مخاط رحم می توانند در محل بریدگیهای جراحی نیز کاشته شده و رشد بکنند.
چه کسانی مبتلا به آندومتریوز می شوند؟
آندومتریوز می تواند تمامی خانمها در سن تولید مثل را گرفتار نماید. میزان شیوع واقعی این بیماری مشخص نیست، چون بسیاری از خانمهای مبتلا یا مراجعه نمی کنند و یا اینکه تشخیص داده نمی شود. تخمین زده می شود که در آمریکا حدود یک میلیون خانم میتلا به آندومتریوز باشند. آندومتریوز یکی از شایعترین علل درد لگنی و هیسترکتومی (خارج کردن رحم) می باشد. بررسیها نشان می دهند که 50-30 درصد خانم هائی که بعلت ناباروری تحت درمان هستند و تا 80 درصد خانم هائی که دارای درد لگنی می باشند، ممکن است مبتلا به آندومتریوز باشند. بسیاری از موارد آندومتریوز در خانمهای 35-25 ساله تشخیص داده می شوند، ولی این بیماری می تواند دخترها را نیز گرفتار نماید. آندومتریوز پس از یائسگی نادر است. آندومتریوز در خانمهای سفید پوست، قد بلند و لاغر بیشتر دیده می شود. به تاخیر انداختن حاملگی تا سنین بالا یکی از علل مساعد کننده برای آندومتریوز است.
علل آندومتریوز کدامها هستند؟
علت اصلی مشخص نیست ولی عده ای معتقد هستند که هنگام پریود، سلولهای مخاط رحم از طریق لوله های رحمی از رحم خارج شده و وارد محوطه لگن و شکم می شوند. در اصطلاح به این، پریود پسگرد می گویند، یعنی مخاط رحمی که ریزش پیدا می کند بطرف عقب به داخل محوطه لگن و شکم می رود ولی این تنها دلیل نمی تواند باشد، چون بسیاری از خانمها دارای درجاتی از پریود پسگرد هستند، بدون اینکه مبتلا به آندومتریوز شوند. در مواردیکه آندومتریوز در کبد یا ریه دیده می شود، سلولهای مخاط رحم از طریق جریان خون به نقاط مذبور برده شده اند.
علائم آندومتریوز کدامها هستند؟
بسیاری از زنانیکه دارای آندومتریوز هستند، فاقد علائم می باشند. خانمهائیکه دارای علائم هستند، معمولاً مبتلا به درد (معمولاً درد لگنی) و ناباروری می باشند. این درد هنگام پریود تشدید پیدا کرده و سپس بتدریج کاهش پیدا می کند. بعضی خانمها هنگام رابطه زناشوئی، اجابت مزاج و یا ادرار کردن دچار درد می شوند. شدت درد از ماهی به ماه دیگر متفاوت و حتی در یک خانم نیز با گذشت زمان تغییر می یابد. در عده ای با گذشت زمان علائم و درد بدتر شده و در عده ای دیگر علائم تخفیف می یابند. محل درد لگنی بستگی به این دارد که سلولهای مخاط رحم در کجای لگن کاشنه شده باشند. کاشته شدن سلولهای مخاط رحم در عمق لگن و یا در مسیر عبور اعصاب لگنی سبب درد شدید می شود. گاها سلولهای مخاط رحمی کاشته شده ماده ای تولید می کنند که وارد دستگاه گردش خون شده و سبب ایجاد درد می شود. آندومتریوز یکی از علل ناباروری است. علت ناباروری در این خانمها مشخص نیست ولی می تواند منشاء آناتومیک و هورمونی داشته باشد. سایر علائم آندومتریوز عبارتند از: ادرار خونی، اسهال یا یبوست، درد در قسمت تحتانی کمر، پریودهای نامنظم و سنگین و درد در قسمت تحتانی شکم. سایر علائم نادر عبارتند از درد سینه و سرفه خونی (آندومتریوز ریه) و سردرد همراه با تشنج (آندومتریوز مغز)
آندومتریوز و خطر سرطان
عده ای معتقدند که خطر یک نوع از سرطان تخمدان در خانمهای مبتلا به آندومتریوز مختصری افزایش می یابد. این خطر در خانمهای مبتلا به آندومتریوز و ناباروری بیشتر است.
آندومتریوز چگونه تشخیص داده می شود؟
تشخیص آندومتریوز با علائم، معاینه، و بررسیهای پاراکلینیک است.
آندومتریوز چگونه درمان می شود؟
آندومتریوز دو روش درمانی دارد: دارودرمانی و جراحی. هدف از درمان کاهش درد بیمار و افزایش قدرت باروری است.
به گزارش سرویس علمی ایسنا، محققان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و دانشکده دامپزشکی دانشگاه پنسیلوانیا امیدوارند این دستاورد بتواند در آینده به یک درمان موثر برای کمک به هزاران مبتلا در سراسر جهان بینجامد که از نابینایی ارثی رتینیت پیگمانته - از دست دادن تدریجی سلولهای حساس به نور در شبکیه چشم – رنج میبرند.
درمان ژنتیکی جدید نه تنها به موشهای نابینا کمک کرد تا مجددا حساسیت به نور کافی را برای تشخیص نور چشمکزن از نوع غیر چشمکزن آن بدست بیاورند، بلکه همچنین قابلیت پاسخ به نور را در شبکیه سگها بازیابی کرده و زمینه را برای کارآزماییهای بالینی آینده برای درمان انسانها آماده کرد.
این درمان چشمگیر ژنتیکی به تغییر مدل سلولهای چشم به شکل گیرنده نوری میپردازد. دو جزء این درمان ترکیبی شامل یک ژن که سلولهای غیر حساس به نور را تغییر میدهد و یک سوئیچ نوری شیمیایی تزریقی است.
درمان جدید یکی از چند درمان در مرحله توسعه برای نابینایی است که دو مورد آنها درسال جاری نتایج جالبی به همراه داشت.
در ماه اکتبر دانشمندان شرکت Ocata Therapeutics در ماساچوست نشان دادند که سلولهای شبکیه بدست آمده از سلولهای بنیادی میتوانند بطور ایمن در چشم بیماران پیوند زده شده و حتی بینایی چند فرد را بهبود ببخشند.
چندی پیش از آن نیز دانشمندان دانشگاه آکسفورد به نمایش نتایج کارآزمایی یک درمان ژنتیکی برای درمان فقدان مشیمیه – بیماری نادر ارثی که یکی از 50 هزار نفر را نابینا میکند – پرداختند. وارد کردن ژن گمشدهای موسوم به REP1 از پیشرفت بیماری به سوی نابینایی جلوگیری کرده و منجر به ارتقای چشمگیر بینایی دو مرد شد که در مرحله پیشرفته فقدان بینایی قرار داشتند.
درمان جدید از یک ویروس برای انتقال ژن به سلولهای غیر حساس به نور در شبکیه پرداخته که به آنها پتانسیل دیدن میدهد. این ژن، پروتئینی را میسازد که مانند یک قفل عمل میکند. هنگامی که کلید مولکولی صحیح از سوئیچ گیرنده در قفل قرار میگیرد، حالت حساسیت به نور روشن میشود.
در حال حاضر، تزریق سوئیچ نوری باید بطور هفتگی باشد تا تاثیر آن حفظ شود زیرا مولکول بطور طبیعی پس از مدتی از بین میرود.
چندین سگ با این روش درمان شده و در حال حاضر تحت آزمایشاتی برای تعیین سطح حساسیت نوری چشمهایشان قرار دارند. این سگها در زمان پیوستن به پژوهش به بیماری ژنتیکی دچار بودند.
گفته میشود این درمان امیدبخش است زیرا اگرچه بیماریهایی مانند رتینیت پیگمانته، سلولهای حساس به نور چشم را از بین میبرند اما سلولهای دیگر در شبکیه معمولا دستنخورده و سالم باقی میمانند. آنها شامل سلولهای دو قطبی و گانگلیون هستند که هر دو سیگنالهای عصبی بینایی را منتقل میکنند اما حاوی گیرنده نیستند.
در آزمایشات بر روی موشها، این ژن با موفقیت در همه سلولهای گانگلیون چشم موشها وارد شد. به گفته محققان، این کار برای بازیابی بینایی مفید کافی است.
محققان همچنین در حال بررسی این امر هستند که آیا میتوان از سوئیچ نوری برای فعالسازی سایر انواع گیرندهها برای دریافت نورهای ضعیفتر استفاده کرد.
رتینیت پیگمانته سالانه حداقل دو میلیون نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار میدهد. تقریبا یکی از هر 80 نفر، یک ژن معیوب را با خود حمل میکنند که منجر به این بیماری میشود.