همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

کارگزاران در همایش اقتصاد ایران گفتند: «ما مدیر نیستیم»

سال 91 سالی پرالتهاب برای فضای سیاسی کشور بود؛ جریان کارگزاران همه هجمه‌های خود را بر دولت احمدی‌نژاد و به بهانه احمدی‌نژاد به همه اصولگرایان وارد می‌کرد و مدیریت کشور را به بن‌بست رسیده فرض می‌کرد. آنها تنها راهکار خروج از بن‌بست و بحران مدیریتی کشور را آمدن هاشمی به عرصه مدیریت اجرایی کشور می‌دانستند.  این جریان بعد از انتخابات سال 84 و روی کار آمدن گفتمان عدالت از فضای سیاسی کشور کنار رفت اما حضور جریان انحرافی در دولت دهم بویژه در مباحث فرهنگی و اقتصادی فرصتی را به این جریان به محاق رفته داد تا به بهانه احمدی‌نژاد به گفتمان عدالت و پیشرفت حمله کند و آن را فاقد کارآمدی نشان دهد. این موضوع با بحران‌سازی‌های واهی جریان سازندگی شروع شد. هاشمی که دولتش بنای انحراف در الگوهای اجتماعی را گذاشت و سیاست‌های اقتصادی‌اش فشار تورم 50 درصدی را بر گرده مردم مستضعف جامعه گذاشت با القای بحران مدیریت در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «مدیریت‌ها هم واقعاً اشکال دارد. من سال‌ها پیش تذکرات جدی دادم. این سبک مدیریت در نهایت نمی‌تواند خوب باشد. شاید بعضی‌ها به سوءنیت منتسب می‌کنند اما این‌گونه نیست. معتقدم مسؤولان، کشور و انقلابشان را دوست دارند و مسؤولیت‌شان را می‌فهمند ولی عدم کارآیی یک مساله است و باید در مسؤولیت‌ها کارآیی باشد و شرایط یک مدیر چه در مقدمه یک بحران و چه در خود بحران شرایط ویژه‌ای دارد که به اصطلاح بحران مدیریت و مدیریت بحران می‌گویند».

بعد از آن سلسله مصاحبه‌ها درباره بحران مدیریتی در کشور شروع شد. حسن روحانی در همایش «برند برتر، کیفیت برتر» در جمعی از اصلاح‌طلبان با حمله به ادبیات خدمت‌رسانی  گفت: «مردم دلار نمی‌خواهند، صداقت و برنامه می‌خواهند. ما نیاز به نوکر نداریم نیاز به مدیر داریم. ما نیاز به نوکر مدیر داریم، نه نوکر خالی، تنها نوکر بودن کافی نیست».

در شرایطی که رهبر انقلاب در خراسان شمالی از اتحاد سیاسیون و دوری از تنش‌های سیاسی صحبت کردند و فرمودند: «در مدت باقیمانده تا انتخابات و در خود انتخابات، همت همه مسؤولان بر حفظ آرامش و اجتناب از جنجالی شدن فضای سیاسی کشور متمرکز باشد و مسؤولان، سیاستمداران، تریبون‌داران و مدیران عرصه‌های گوناگون نیز کاملا مراقب باشند با یک حرف یا عمل نسنجیده و اختلافی، موجب متلاطم شدن فضای سیاسی نشوند»، سلسله مصاحبه‌ها ادامه داشت و محمدعلی نجفی که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می‌کرد در مصاحبه با آسمان بر طبل «بحران مدیریت» هاشمی کوبید و  گفت: «وضعیت فعلی یک فاجعه است و باید یک دولت ملی روی کار آید». همه اطرافیان هاشمی او را تشویق به حضور در عرصه انتخابات می‌کردند و با سیاهنمایی وضعیت کشور زمینه‌ها را آماده می‌کردند. کلیدواژه کارگزاران این بود که «80 درصد مشکلات کشور از سوءتدبیرهای مدیریتی است» و اگر آیت‌الله هاشمی روی کار‌ آید این مسائل حل خواهد شد. شاید خود هاشمی آن زمان می‌دانست به خاطر کهولت سن و خیلی مسائل دیگر تایید صلاحیت نخواهد شد و در مصاحبه‌ای که شخصا انجام داد، گفت: «بنا ندارم در انتخابات آینده نامزد شوم».

جدی‌ترین اظهارنظرها درباره حضور هاشمی در انتخابات را بعد از وی فرزند کوچکش در مصاحبه با نشریه مثلث انجام داد. یاسر هاشمی که ظاهرا از پدر خود یک اسطوره شکست‌ناپذیر ساخته بود، گفت: «آقای هاشمی انقلاب را فرزند خود می‌داند و تلاش دارد کمک کند انتخابات در یک شرایط مطلوب برگزار شود». یاسر هاشمی در این گفت‌وگو حسن روحانی را گزینه مناسبی برای جانشینی پدرش در انتخابات معرفی می‌کند و می‌گوید: «حسن روحانی گزینه مورد علاقه هاشمی است که می‌تواند وحدت ملی را با هدایت هاشمی به سرانجام برساند».

کرباسچی، دبیر کارگزاران نیز حسن روحانی را بدل هاشمی دانست و معتقد بود او می‌تواند اعتدال را رعایت کند. وی تلاش کرد همفکرانش نیز در کنار روحانی قرار بگیرند. هاشمی با فشار اطرافیان در لحظات آخر به میدان انتخابات آمد و با رد صلاحیت خیلی سریع هم از این میدان خارج شد و همه پتانسیل هاشمی پشت روحانی جمع شد. این بار این روحانی بود که فرشته نجات کشور لقب می‌گرفت، فرشته نجاتی که همه هماهنگی‌ها را برای اجرای هر کاری با هاشمی انجام خواهد داد.

روحانی نیز در کوران تبلیغات انتخاباتی بر این ناکارآمدی‌ها و سوءمدیریت‌ها تکیه می‌کرد، او می‌گفت می‌تواند هم چرخ اقتصاد را بچرخاند و هم چرخ سانتریوفیوژ‌ها را! و با همین شعار‌ها هم رأی آورد.

روحانی از همان ابتدای انتخابات مدیریت صحیح را در «بستن با کدخدا» می‌دانست و تعامل با دنیا را راهکار برون‌رفت از مشکلات می‌دانست. او در اولین اظهارنظرهای انتخاباتی‌اش نیز دوباره به سراغ رابطه با آمریکا رفت و از 3 مرحله‌ای بودن رابطه با آمریکا گفت: «آمریکا یک واقعیت در دنیای امروز است که نمی‌توانیم آن را انکار کنیم، چون یک ابرقدرت است. قدرت اول اقتصادی و علمی و نظامی را در دنیا دارد و در مجامع بین‌المللی تأثیرگذار است. جمهوری اسلامی ایران هم یک قدرت بزرگ و تأثیرگذار در منطقه و جهان است. دلایل اینکه ما به این شرایط با آمریکا رسیده‌ایم، به خاطر اقداماتی بوده که آمریکا پس از پیروزی انقلاب آغاز کرده و اقداماتش منجر به روابطی پرتنش بین دو کشور شده است و بعد هم به روابط تخاصم‌آمیز رسیده است».

وی با بهانه قرار دادن منافع ملی درباره تایید رابطه با آمریکا گفت: «اینکه با آمریکا حرف بزنیم یا نزنیم و رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم، اصل نیست. اصل منافع و امنیت ملی ما است که باید ببینیم اهداف ما چگونه تأمین می‌شود».

وی در این زمینه ادامه داد:«شاید دولت آینده فرصتی بیابد که طی آن بتواند حداقل روابط ایران و آمریکا را که امروز تخاصم‌آمیز است، به یک رابطه توأم با تنش تبدیل کند. یک زمانی دولت‌ها دنبال کاهش تنش بودند، حتی در رابطه با آمریکا اما امروز سطح روابط 2 کشور از تنش بالاتر است و رابطه ما با آمریکا در حد تخاصم است. در قدم اول دولت بعد باید تخاصم در رابطه با آمریکا را به تنش تبدیل کند و در مرحله دوم بکوشد تنش را کاهش دهد و حتی اگر توانست به تنش پایان دهد. پس از طی این 3 مرحله، می‌توان به مراحل بعدی رابطه هم فکر کرد».

روحانی پیروز شد و همه منتظر بودند ببینند منتقدان مشکلات فعلی و کارگزارانی که مدعی بهبود وضعیت کشور هستند چه می‌کنند اما وی از همان ابتدا به سراغ تعامل با آمریکا رفت، اقتصاد داخلی را فراموش کرده و سیاست خارجه و تعامل با غرب را اصلی‌ترین استراتژی خود قرار داد. توافقنامه پرانتقاد هسته‌ای ژنو امضا شد که همچنان هیچ عایدی برای جمهوری اسلامی نداشته است.

در این یک‌سال و اندی بی‌تدبیری‌های بسیاری در عرصه اقتصادی کشور شاهد بودیم که نمونه آن «نحوه توزیع سبد کالا»، «متوقف شدن مسکن مهر»، «سیاست‌های ضد اقتصاد مقاومتی دولت»، «بسته شکست خورده خروج از رکود غیر تورمی» و... بوده است که به همه آنها باید عدم چرخیدن سانتریفیوژها و چرخ‌های اقتصاد و صنعت و تولید ملی را نیز اضافه کنیم.

روحانی در آخرین پرده از حُسن مدیریت‌هایش، همایش اقتصاد ایران را برگزار کرد؛ همایشی که همگان تصور می‌کردند در آن چند راهکار مدیریتی جهت بهبود وضعیت اقتصادی از سوی دولت بیان شود حال آنکه روحانی در نهایت تعجب همگان در این سخنرانی اعلام کرد: «در کشور ما سال‌ها و دهه‌هاست که اقتصاد به سیاست خارجی و داخلی یارانه می‌دهد، اقتصاد ما تا کی باید به سیاست یارانه بدهد؟ باید یک دهه امتحان کنیم و از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا ببینیم زندگی، معیشت و اشتغال جوانان مردم چگونه خواهد شد. من به عنوان مسؤول اجرای قانون اساسی دلم می‌خواهد شرایطی فراهم شود تا به این اصل قانون عمل کنیم و یک بار هم که شده آن چیزی را که برای همه مهم است و اهمیت دارد را از مردم بپرسیم».

 

روحانی در این همایش گفت ما در مذاکرات بر سر آرمان‌ها مذاکره نمی‌کنیم: «تجربه سیاسی ما می‌گوید کشور با انزوا نمی‌تواند رشد مستمر داشته باشد این بدین معنی نیست که ما دست از اصول و آرمان‌ها برداریم مگر کسی در میز مذاکره درباره اصول و آرمان‌ها صحبت می‌کند، یک عده در توهمات زندگی می‌کنند، دنیای امروز بحث منافع است. تهدیدها، فرصت‌ها و منافع مشترک اساس بحث سیاست خارجی است و اصول و آرمان در سیاست خارجی بحث نمی‌شود، مگر ما در مرحله اول در توافق ژنو آرمان و اصول را معامله کردیم. ما با هم حرف زدیم و توافق کردیم، مگر اصول بردیم تا معامله کنیم؟‌ تمام مذاکرات اینگونه است که می‌خواهد پلی بین خواست طرف و خواست ما وصل شود، آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست. اگر از آن طرف ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و فلان غنی‌سازی که به آن نیاز نداریم متوقف کنیم یعنی آرمان ما رفت؟»

 

روحانی تمام سرمایه خود را روی همین مذاکرات با غرب گذاشته بود؛ مذاکراتی که همه ملت بدان بدبین هستند. شاید نتیجه‌ای که روحانی تا اینجا به‌دست آورده همانی باشد که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان مرحله‌ای برای «بلوغ فکری جامعه» نام بردند. بلوغ فکری که 2 ثمره اصلی دارد؛ ثمره اول آنکه تنها راه برون‌رفت از مشکلات تکیه بر توان داخلی، منابع غنی و نیروهای متخصص و جوانی است که در کشور وجود دارند و می‌توانند چرخ اقتصادی کشور را بچرخانند و دوم «اثبات ناکارآمدی رویکرد جریانی که سال‌ها همگان را به سوءتدبیر مدیریتی متهم می‌کرد و خود را نماد کارآمدی و «کارگزاری» معرفی می‌کرد»، رویکردی که تنها راهکارش توسعه برون‌زا و «بستن با کدخدا» بود.

فعالیت سازمانی

نگاهی به سیستمهای سازمانی



مدیریت صنعتی و رفتار سازمانی

دیدگاه‌های ساختاری

این دیدگاه بیشتر به ساختمند کردن و طراحی کار در سازمان ابراز توجه می کند

انقلاب مدیریت : مدیریت علمی تیلور

مدیریت تا پیش از قرن 20 رشته مستقلی نشده بود . تایلور بیشترین سهم در آبیاری نهال مدیریت دارد و به پدر مدیریت علمی معروف است .اهمیت تایلور در انقلابی کردن تفکر مدیریت است.

تعریف مدیریت علمی : عنوانی است برای اصول و عملیاتی که دستاورد کارهای تایلور و هوادارانش بود و تاکیدی است که بر بالا بردن کارایی و نظامند کردن مدیریت نهاده شده است .

نظریه مدیریت همگانی : مکتب کلاسیک

هنری فایول و چستربارنارد در مخالفت با طرفداران مدیریت علمی نظریه گسترده تر مدیریت همگانی را تدوین کردند که امروز به عنوان دیدگاه کلاسیک نظریه سازمانی معروف است .

 فایول وظایف مدیریت را برنامه ریزی ، سازماندهی ، تسلط بر کارکنان ، هماهنگی فعالیتها و نظارت بر عملکردها دانسته است .

چهار ویژگی سازمان از دیدگاه نظریه کلاسیک

1ـ سازمان باید  تخصصی باشد.

2ـ وجود وحدت فرماندهی ایجاب میکند هر عضو زیر نظر یک سرپرست باشد .

3ـ سلسله مراتب فرماندهی.

4ـ مدیران باید فعالیت‌ها را هماهنگ کنند .

 

دیوانسالاری

ماکس وبر موضوع سازمان اجرایی را با دیدی متفاوت بررسی کرده است و سازمانی که تأکید آن بر رتبه ، نظام ، عقلانیت ، همنوایی و ثبات است یعنی دیوانسالاری را توصیف کرده است:

1-   در این نظام مسئولیتها بر اساس مهارت و توانایی واگذار می شود .

2-  تأکید بر سلسله مراتب فرادست و فرودست و وحدت فرمانبری است.

3-  مدیران باید از اسناد کتبی  برای اداره کارکنان استفاده کنند.

4-  مدیران باید  مقرراتی ثابت ، کامل و آموختنی را رعایت کنند .

نظریه تصمیم گیری

در 1950 "هربرت سیمن" و "جیمز مارچ" چارچوب نظریه تصمیم‌گیری را برای درک رفتار سازمانی مطرح کردند . آنها الگوی دیوانسالاری را مبنای کار خود قرار دادند .  از نظر سیمون عقلایی بود انسان حد و مرزی دارد یعنی افراد با بررسی مجموعة محدودی از گزینه‌ها تصمیم‌گیری می‌کند.

دیدگاههای انسانی

این دیدگاهها در نقد نظریات ساختاری و غفلت آنها از بعد انسانی بوجود آمدند.همانند:

مکتب روابط انسانی

پژوهش‌هایی که با هدف بررسی جنبه انسانی و اجتماعی نیروی کار در صنعت انجام گرفت میان رشته‌ای بود: هم از دانش جامعه‌شناسی استفاده می‌کرد و هم از انسان شناسی اجتماعی و روان‌شناسی اجتماعی و در مقابل بر دستاوردهای علوم اجتماعی می‌افزود .

برخی انتقادهایی که بر مکتب روابط انسانی کرده اند .

در این مکتب به نظام کلی سازمان اجتماعی توجهی نشده و ستیز نادیده گرفته شده

به تاثیر اتحادیه های صنفی و محیط اقتصادی کل جامعه در بازده توجهی نشده است

درباره نیازهای اجتماعی کارگران اغراق شده است .

پویایی گروهی

پویایی گروهی به معنی پژوهش درباره تغییراتی است که در رفتار افراد در گروههای کوچک رخ می دهد.این تغییرات انطباقی است، یعنی به منظور اینکه فرد خودش را با هنجارها و معیارهای گروه کوچکی که عضو آن شده است سازگار کند، دگرگونی‌هایی در رفتارهای او پدید می‌آید.امروزه این اصطلاع به معنای مطالعه گروه های اجتماعی کوچک است .

 محققین این حوزه عبارتند از: " کورت لوین" " کولی" "زیمل"

رهبری

 دهه 1950 آغاز توجه به حوزه رهبری بود . "بیلز" و "مک‌گره‌کور" نقشهای رهبران را در سازمانها بررسی کردند. آنان فرضیاتی را قبول داشتند که بر اساس آن مدیر می‌بایست شیوة رفتار خود را با زیردستانش تغییر دهد و با رسیدن به تفاهم با آن‌ها بازده کارگران و کارکنان را بالا ببرد. این دیدگاه بر مشارکت -کارکنان در تصمیم‌گیری تاکید دارندو معتقدندکه شرکت در تصمیم‌گیری عملکرد آن‌ها را به میزان زیادی بهبود می‌بخشد و بر رضایت آن‌ها می‌افزاید.

 

دیدگاه‌های وحدت‌گرا

در چند دهة اخیر تفکر سازمانی به تأکید بر وحدت دیدگاههای ساختاری و انسانی گرویده‌است. یعنی تلاش متفکران بر این بوده‌است که از دستاوردهای همة دیدگاه‌ها بهره بگیرند.

 مکتب فن آوری اجتماعی

در دهه 1950 فن آوری و تاثیر متقابل آن در گروههای کاری مطالعه شد. این مکتب بر این فرض استوار بود که مدیران نباید فن‌آوری را، که نمود آن در ساختار سازمانی است، ندیده بگیرند و نه گروه‌های کاری را, که بازتاب آن در روابط انسانی است.  برجسته‌ترین اعضای مکتب ." رایس"," امر ی" و "بامفورث" هستند .

نظریه نظامها

این نظریه سخن از وحدت و همگنی  عملکرد سازمانی می‌راند ، از بطن نظریه‌های اقتصادی ، جامعه شناختی، روانشناسی و علوم طبیعی زاده شده و موضوعات گوناگون انسانی ، ساختاری، محیطی، فنی و .... را در برمی‌گیرد. مفاهیم  درونداد(موادخام، نیروی جدیدی که وارد دستگاه یا نظام می‌شود) , برون داد(بازده), فرایند, بازخورد ,بازده و تعادل  از جمله مفاهیم این نظریه هستند.

نظریه پیشامدی

نظریه پیشامدی به توانایی مدیر برای برخورد با وضعت‌ها و تنگناهایی که ممکن است در سازمان رخ دهد باز می‌گردد. این نظریه به هماهنگی میان فرایند‌های سازمانی و ویژگی‌های وضعیتی توجه داد. "برنزو استاکر" دو نوع نظام مدیریت اساسا متفاوت را توصیف کردند .مکانیکی ( ماشین دار )و ارگانیکی ( موجود زنده ، اندام انسان و انعطاف پذیر )

رهیافت وظایف مدیران

ده وظیفه مدیریت از نظر هنری مینتزبرگ:

1-  ریاست.مدیر در مقام، نمادیا نمایندة سازمان، وظایف تشریفاتی گونگونی را انجام می‌دهد.

2-  رهبری: مدیر با زیردستان کنش متقابل دارد، به آن‌ها انگیزه می‌دهد و آن‌ها رابه پیش می‌راند.

3-  ارتباط: مدیر شبکه‌ای از روابط ایجاد می‌کند تا با آن برای سازمان اطلاعات گردآورد.

4-  بازبینی: مدیر از بیرون و درون سازمان اطلاعات جمع می‌کند. برای این منظور مدیر بازیردستان در جلسات شرکت می‌کند، نشریاتی که مربوط به شرکت است منتشر می‌کند و یا در کمیته‌هایی که شرکت‌های دیگر حضور دارند شرکت کند.   

5-  ترویج: مدیر اطلاعات واقعی و ارزشی را به زیردستانش منتقل می‌کند.

6-  سخنگویی: مدیر به اشخاص بیرون سازمان دربارة عملکرد و سیاست‌های سازمان اطلاعات می‌دهد.

7-  ابتکار: مدیر دگرگونی‌هایی را در سازمان طراحی و اجرا می‌کند. طراحی مجدد کار زیردستان، تغییر ساعات کار و یا آوردن صنعتی جدید به سازمان .

8-  چاره اندیشی: مدیر برای مشکلاتی که در نتیجة توقف عملیات سازمان ایجاد می‌شود راه‌حل پیدا می‌کند.

9-  تخصیص اعتبار: مدیر به تخصیص افراد، پول، مواد و زمانی که برای اجرای طرح‌هایش لازم است نظارت می‌کند.

10-                     مذاکره: مدیری که کارمند یا کارگر جدیدی را استخدام می‌کند ممکن است برسر وظایف او یا مزایای جنبی یا بیمه‌های مختلف با او صحبت کند.

مراحل توسعه شرکتهای بزرگ صنعتی از نظر گیدنز:

1-   سرمایه داری خانوادگی  (قرن 19 و اوایل قرن20 ).

2-   سرمایه‌داری مدیریتی

3-   سرما یه داری نهادی

خلاصه ای از کتاب جامعه شناسی صنعتی خانم نیره توکلی
برچسب‌ها: رفتار سازمانی, تیلور, مکتب کلاسیک, هنری فایول, چستربارنارد

بازدید تیم های کارشناسی و ارزیابی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از بیمارستان فاطمیه بادرود

به نقل از سایت بیمارستان فاطمیه بادرود , پیرو بازدید هفته گذشته معاونت مدیریت و توسعه منابع انسانی و معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از بیمارستان فاطمیه بادرود، روز چهارشنبه  تیم های کارشناسی و ارزیابی هر دو معاونت به منظور بررسی مشکلات و موانع پیشرفت و ارائه راهکارهای مناسب در این مرکز حضور یافتند.

پس از بازدید این تیم از کلیه بخشها و واحدها ، ریاست و مدیریت بیمارستان طی جلسه ۲ ساعته ای با ارائه آمارها و مستندات به طرح مفصل موضوعات پرداختند که در پایان جهت تامین نیروهای انسانی و تکمیل پزشکان متخصص در درمانگاههای صبح و عصر قول همکاری و مساعدت داده شد.

مصاحبه

سوال: آقای پنبه ای  با تشکر از قبول مصاحبه  بفرمایید جریان یک میلیارد و هشصد میلیون تومان در اصل چه بوده است ؟

- ضمن سلام و خسته نباشید من از شنیدن این خبر هم متاسف شدم و هم متحیر! چرا که مبلغ ذکر شده با عنوان بدهی جا مانده از دوران مدیریت من و شورای دور سوم دروغی بیش نیست و من انرا مصداق دروغ و تهمت ناروا به خود و اعضای شورا می دانم 

سوال: آقای پنبه ای درسته که این مبلغ رسما توسط شهردار اعلام شده اما شوراها هم تلویحا انرا تایید کردند؟

- شما اگر توجه بفرمایید یک روز این مبلغ یک میلیارد و دویست اعلام میشود  سه روز بعد دویست میلیون به این بدهی اضافه میکنند و ده روز بعد یک ونیم میلیارد  تا که الان رسیده به مبلغ یک میلیارد و هشصد میلیون و این نشانه چه چیزی می تواند باشد  جز دروغ گویی

سوال: آقای پنبه ای روال قانونی و اداری برای  معین و مشخص کردن طلب ها و بستانکاری ها در هنگام تغییر مدیریت چیست؟  آیا ساز و کار قانونی وجود دارد؟

-  ببینید وقتی مدیری می خواهد شهرداری را تحویل بدهد باید در حضور مسول امور مالی و مدیر جدید تمام اموال و دارایی ها و بدهی ها را علی اصول بررسی و انرا تحویل داده  و مدیر جدید هم انرا تحویل بگیرد  پس با این حساب اگر صورتجلسه ای با این مضمون وجود دارد که ما با یک میلیارد و هشصد هزار تومان شهرداری را تحویل داده ایم! لطفا جهت تنویر افکار عمومی انرا رسما منتشر کنند و چنین چیزی با این مبلغ وجود ندارد.

سوال: آقای پنبه ای  ولی شما اقدام به دریافت وام های بانکی نموده اید؟

 - درست است ما از سازمان شهرداریها تسهیلاتی را با مجوز های قانونی دریافت کردیم اما دقت کنید در کجاها خرج کرده ام  اول کارخانه آسفالت که یک منبع درآمد پایدار است برای شهرداری و  مدیریت فعلی انرا به بخش خصوصی واگذار کرده است! و از درآمد ان جا سود میبرد .تاسیسات شن و ماسه را نگاه کنید  من در زمان مدیریت انجا  علاوه بر تاسیسات  ، چندین برابر دیون مورد ادعای شهردار محترم،  مصالح و شن و ماسه ی اماده به جا گذاشتم که هنوز هم  از مصالح کار شده  ، از زمان مدیریت من  ، تدریجا این آقایان می فروشند و درامد دارند . در زمان مدیریت من  3 دستگاه کمپرسی خریداری شده که فکر میکنم دو دستگاه  آن در مدیریت فعلی فروخته شده  یا در حال فروش است ! یک دستگاه لودر صفر و یک دستگاه آتش نشانی و خودرو امداد نجات و کمپرسی خاور  و آمبولانس خریداری شده است و....این وامی که برداشته شده اقساط ان باید پرداخت شود و این طبیعی است و در زمان مدیریت من پرداخت شده و  مانده ی رقم ها جزیی هستند  یعنی می خواهم بگویم که ارزش روز این دستگاهها که با تسهیلات خریداری شده بالغ بر 5 میلیارد تومان است که شهرداری هم از آنها استفاده میکند و  هم درآمد انها را برداشت میکند و هم برخی را می فروشد و هم ما را متهم به بدهی دروغین  یک و هشصد میلیونی می کند ! و این دور از انصاف و اخلاق است

 سوال : پس رقم بدهی های جا مانده از شما چه مبلغی است؟

- بدهی شهرداری تا تاریخ هیجده اذر 92 صرفا از بابت آسفالت معابر و بعضی قراردادها انهم با مجوز صادره از شورای دور سوم و اضافه کار کرد از اعتبارات 92 بیش از 700 میلیون تومان نیست

سوال : یعنی ادعا و قبول میکنید که با 700 میلیون تومان بدهی مدیریت شهرداری را تحویل داده اید؟

- درست است که بدهی های ما تا این تاریخ این مبلغ بوده  اما در همین زمان ما نزدیک 200 میلیون تومان چک اقساطی از بابت وصول عوارض و.. از شهروندان را تحویل مدیریت فعلی داده ایم که سر رسید های آنها بعد از این تاریخ بود و این دویست میلیون را مدیریت بعدی وصول کرده است  علاوه بر این ما چندین قطعه مسکونی و تجاری و حتی مغازه سر قفلی داشتیم که در زمان مدیریت اینجانب به اموال شهرداری ملحق شده و بعد از ما بلافاصله فروخته شده است و جالب است بدانید که انبار شهرداری با کلی مصالح از جدول گرفته تا اثاثیه های ضروری موردنیاز از مدیریت قبلی به ارث رسیده و خرید ضروری در زمان این ها صورت نگرفته است 

سوال: خوب با این اوصاف تکلیف شهروندان تسوج چیست باید ادعای مدیریت فعلی را قبول کنند یا ادعای شما را؟

-سوال خوبی است هر امری ساز و کار خودش را دارد  من می گویم اگر برای این مبلغ بدهی، مدارکی وجود دارد صورتجلسه ی رسمی تحویل و تحول  انرا در معرض قضاوت عموم بگذارند  و اگر نمی توانند من حاضرم در حضور مردم در مسجد جامع با قضاوت کارشناسان امر، تمام مدارک و ریز صورتحساب ها را با صداقت و بدون کم وکاست به آنها تحویل دهم

سوال: یه سوالی که ذهنم را مشغول کرده این است که چرا شما در پایان انتخابات که مردم رای به تغییر داده بودند اصرار به ماندن می کردید؟

-من میدانم که تغییر مدیریت و انتخاب شهردار حق شوراها بوده و به تصمیم انها احترام می گذارم حقیقت این است که برای این شهر زحمات زیادی کشیده شده است از شورای دور اول تا شورای دور سوم و کارهای بیشتری انجام یافته و صد البته کم و کاستی هایی هم بوده که من انرا بیشتر مربوط به عدم تخصیص اعتبار از محل اعتبارات دولتی می دانم و تاکید من برای ماندن حفظ منافع شهر و ادامه سیاست های عمرانی و جبران کم و کاستی ها صرفا برای خدمت به شهروندان از باب دلسوزی و صداقت بود که اگر در این خصوص دلی را آزرده ام  از شهروندان محجوب تسوج عذر خواهی میکنم

سوال: آقای پنبه ای  در روزهای اخیر خبر میرسد که شهردار در قالب طرحی به شورا پیشنهاد داده که برای پرداخت بدهی های شما مبلغ یک میلیارد تومان معادل 10،000،000،000ریال وام برداشته شود و ظاهرا این طرح از سوی شورا تصویب و مراحل قانونی اش را طی میکند و همین روزها احتمالا این مبلغ دریافت شود نظرتان چیست؟ 

- من اطلاع ندارم اما اگر این برداشت وام  صحت داشته باشد و بنام بدهی های ما صورت بگیرد من جز تاسف چیزی برای گفتن ندارم 

سوال : نظرتان در باره اغ داش!!

- من هر انتقادی که در جهت اطلاع رسانی به مردم به صورت شفاف باشد از آن استقبال میکنم و ان را حق رسانه ها و مردم می دانم شما در دوران مدیریت من تند ترین نقد ها را نوشتید و من قبول کردم که در معرض قضاوت عموم قرار گیرد و به شما هیچ تندی یا توهین یا اجبار و سخنی نگفتم اما باید در مورد انها در اینده صحبت بیشتری نماییم تا نکته تاریکی برای آیندگان نماند 

 اقای پنبه ای از اینکه برای مصاحبه تقاضای مرا قبول کردید از شما متشکرم

چه کسانی در مرگ آثارباستانی دخیل هستند؟

عرصه باستان شناسی  میدان تاخت و تاز رجال سیاسی شده است.اگر نیم نگاهی به مسندنشینان مصر ریاست و کرسی صدارت میراث وسوابق آنها شود بوضوح پی به همه چیز خواهیم برد.از استاندارد و فرماندار ،از شهردار و امین اموال با مدرک فوق دیپلم از سازمان آب تا مجموعه سینمای فارابی ....ترکیب و بافت میراث را بر هم زده اند میراثی آسیب پذیر و شکننده،تخریب شده و ویرانگر حاصل همان مدیریت هایی است که نمی خواهند کنار بروند. حتی با مرگ و نابودی همه ی میراث این سرزمین

بارها گفته شده است که یک باستان شناس چهره علمی و هنرمند و عاشق و دلسوزی است که تجارب ارزنده  روح و افکار او برای سازندگی میراث طراحی شده است اما امروزه میراثگردانان غیر باستان شناس هستند.باستان شناسان که هدفشان کشف حقیقت ها و واقعیات تاریخی است خود مانند تاریخ و میراث فرهنگی به فراموشی سپرده شده اند.باستان شناسان به ارزش های یک بنا و شئی تاریخی ،به اهمیت و اعتبار اسناد و مکان های استقراری کهن آگاهی و وقوف دارند اگر مشاهده می شود که وضعیت ملتهبانه آثار و مراکز و مکان های تاریخی بسیار آزاردهنده و بغرنج شده است حاصل دخالت  های عده ای غیر باستان شناس است.برخلاف سایر کشورهای امروز جهان ،در کشور ما کرسی میراث فرهنگی به افراد غیر متخصص واگذار می شود و متاسفانه چاره جویی هم نشده است. موزه بزرگ ملی کشور هم تا کنون از این بی مسولیتی هاکم آسیب ندیده است.متاسفانه کارگاه عظیم خلقت و آفرینش که هزاران سال شاهد شکوفایی تمدنی سترگ و ممتاز ،بی بدیل و بی همتا ،یگانه و منحصربفرد در عالم بود امروز شاهد عمق تخریب ها و ویرانی هایی است که دامان همان تمدن سترگ و باشکوه را گرفته است.هزاران آثارباستانی چونان خود آدمی که صدها پیام تاریخی بر شانه می کشیدند امروز از مدیریت های بی تخصص ،رنج های بیشمار می کشد.  

دانشگاه «ترکان‌ خاتون» کرمان زباله‌دانی شد. شماره ثبت در فهرست میراث ملی 124