دانشجوی دکتری علوم سیاسی
از زمان شکلگیری نیروهای “جهادگر” در خاورمیانه تا به امروز، این نیروها آنقدر دچار دگرگونی شدهاند که نسلهای اولیه آنان را به درستی نمیتوان از نیروهای فعلیشان تشخیص داد. گویی به غیر از آنکه تمام این نیروهای برای توجیه حرکتهای خود به متون دینی چنگ میزنند و تلاش داشته و دارند که اساس کار خود را با دین و برداشتهای خاص خودشان از اسلام صورت دهند هیچ نقطه مشترکی ندارند. نیروهای جدید، خصوصا جنگجویان-تروریستهای داعش با استفاده از تجارب نیروهای دیگر تواناییشان را با توجه به گذر زمان بازسازی کردند و در تشکیلات خود تغییراتی اساسی را دادهاند. داعش سودای خلافت اسلامی دارد در حالی که دیگر نیروهای جهادی بیش از آنکه به فکر خلافت اسلامی باشند؛ در حال جنگ و گریز بودند. بزرگترین تفاوت نیروهای داعش همین بس که توانسته جنگجویان خود را از ۸۰ کشور جهان گرد هم جمع کند[i].
اگر نیروهای طالبان وابسته به قومی خاص در افغانستان بودند و تلاش داشتند تا نیروهای نظامی خود را از مدارس دینی پاکستان جذب نمایند، در مقام مقایسه نیروهای القاعده از کشورهای مختلف گرد بنلادن جمع شدند تا در کنار نیروهای طالبان به جنگ بپردازند و کشور افغانستان را از وجود “نیروهای کفر” پاک نمایند. نیروهای القاعده از کشورهایی چون یمن، عربستان سعودی، کویت و چند کشور عرب زبان دیگر گرد بنلادن جمع شده بودن و نقطه مشترک میان تمام این نیروهای عرب زبان بودن آنهاست، آنگونه که همچنان این نیروها را با عنوان عرب زبانان افغان میشناسند.
از همین روست که رد نیروهای القاعده را میتوان در هر کدام از درگیریهای خشونتبار در خاورمیانه، چچن، بوسنی، پاکستان و دیگر مکانها مشاهده کرد. در مقام مقایسه و با توجه به گفته نزدیکان بنلادن[ii] رهبر طالبان چندان از علوم دینی باخبر نبود و حتی نمیتوانست بهدرستی به زبان عربی تکلم نماید هر چند مدعی آن بود که اسلامی که او شناخته و معرفی میکند خالص و ناب است، محدوده فکری و عمل طالبان حداکثر به مدارس دینی حقانی وصل میشد و کشور افغانستان ولی نیروهای نزدیک به میلیارد سعودی در هر کجا که جنگی میان نیروهای دولتی و جهادگرایان اسلامی صورت میگرفت به کمک آنان میشتافت. برای نیروهای القاعده هدف اول و آخرین نابودی قدرتهای استکباری بوده و هست، مهم نیست این قدرت کفر کجا باشد، استراتژی این نیروهای جنگجو از ابتدا آن بوده که منافع این قدرتها را در هر کجای جهان به چالش بگیرند حتی در خود کشورهای غربی و آمریکا. آنچنان که چنین کردند و بخشی از اهداف تروریستی خود را در کشورهای همچون عربستان سعودی،آمریکا و با همکاری جدایی طلبان چچنی علیه روسیه وارد عمل شدند.
چنین تفاوتهایی میان نیروهای طالبان و القاعده نشان از آن دارد که نگاه طلابعلوم دینی افغان فقط به محدود جغرافیایی خاصی است و هر زمان که منافع آنان حکم کند به دیدار مسولان آمریکایی میروند و حتی حاضرند برای دیگر جنگجویان در افغانستان مانع ایجاد کنند. روایت کردهاند که گفتگوهایی که میان دو رهبر صورت گرفت ملاعمر با ناراحتی سخن از دخالتهای بیجا نیروهای القاعده به میان آورد[iii]. حتی تلاش داشت با توافق با بنلادن از شر حضور آنان در افغانستان رهایی یابد، چرا که نیازمند آن بودند توان خود را در افغانستان و در مقابل نیروهای مجاهدین شمال به رهبری احمدشاه مسعود، گلبدین حکمتیار حفظ نمایند و سریعتر احکام اسلام را در سرزمین افغانستان پیاده نمایند.
با توجه به خاطرات نزدیکان بنلادن، القاعده به واحدهای انفورماتیک، نظامی، تبلیغاتی و آموزشهای نظامی مرحله به مرحله تقسیم میشد و دارای تواناییهایی بود که آنان را چندین گام جلوتر از دیگر نیروهای جهادی قرار میداد. چرا که با پولهای رهبر القاعده این امکان برای آنان فراهم میشد که بتوانند با جمعآوری اطلاعات و جذب افراد متخصص به کارهای خویش مشغول باشند و اهداف مورد نظر خود را انجام دهند. در واقع میتوان به این نتیجه رسید که جنگجویان طالبان در مقام مقایسه با القاعده، روستاییانی هستند که به غیر از سلاحهای نظامی که در دست داشتند افکارشان در دالانهای تنگ تاریخ بجای مانده بود[iv].
درست زمانی که نیروهای طالبان کابل را تصرف کرده و قوانین خودشان را با قرائتی خاص از اسلام برقرار ساخته بودند و دیدن تصاویر تلویزیون را حرام اعلام کرده و سینماهای کابل را تخریب، رهبر القاعده پیامهای خود را به صورت تصویری برای تمام مردم جهان مخابره میکرد و مشاورانی داشت که از قدرت شبکه اینترنت باخبر بودند و همیشه خبرنگارانی همراه داشت تا اخبار مربوط به گروه وی را پوشش دهند، حال آنکه از رهبر طالبان فقط عکسی در دست است.
اما نیروهای وابسته به داعش، در مقام مقایسه با نیروهای طالبان و القاعده بسیار متفاوت هستند. حداقل آنکه این سازمان نظامی-تروریستی از اکثر کشورهای خاورمیانه، آسیای میانه و حتی کشورهای غربی جنگجویانی را جذب کرده و با توجه به فیلمهای و تصاویر منتشر شده از این پیکارجویان چهرههایی را میبینیم که هیچ شباهتی با آسیاییها ندارند[v]. از سویی دیگر، حملههای برقآسا نیروهای داعش در عراق نشان از آن دارد که توان اطلاعاتی این نیروها بیش از دیگر جهادگرایان اسلامی میباشد، به گونهای که با هر کدام از یورشهای خود موفق شدهاند شهرهای عراق را به تصرف در آورده و نیروهای نظامی عراقی را وادار به عقب نشینی نمایند.
در حال حاضر نیز بعد از جنگ و گریزهایی که ارتش عراق و نیروهای پیشمرگ کرد طی دو ماه اخیر با پیکارجویان داعش داشتند هنوز موفق نشده بودند شهرهایی که به دست داعش افتاده را مجددا به دست گیرند؛ البته در چند روز اخیر و با پشتیبانی نیروی هوایی آمریکا ورق در حال برگشتن به ضد داعش است و خبر از برتری نیروهای ارتش عراق میدهند.
اگر طالبان به پولهای سازمان اطلاعات پاکستان، عربستان سعودی، قطر و شیخهای پولدار کویت وصل میشد تا سلاحهای نظامی خود را تهیه نماید و نیروهای القاعده به جیب بنلادن وصل میشدند تا تحرکات تروریستی خود را پوشش دهند، نیروهای داعش ابتدا تلاش دارند مکانها و تاسیسات نفتی را تصرف نمایند تا از فروش نفت به درآمدهایی برسند تا بتوانند خواستههای خود را از این طریق ادامه دهند.
ناگفته نماند که در این تحلیل نمیتوان کمکهای مالی شیخنشینهای اطراف خلیجفارس را نادیده گرفت، کسانی که تلاش دارند خلافت اسلامی برپا دارند و با تمام دستاوردهای دنیای جدید سرجنگ داشته و دارند.
به بیانی دیگر، داعش ابتدا کسب درآمد میکند و با همین سرمایه است که هزاران ماشین سحرانوردی مدل بالا و اسلحههایی را خریداری مینماید که در نوع خودشان جدیدترین و مدرنترین هستند، در مقام مقایسه نگاه کنید به وسایل حمل و نقل نیروهای طالبان که با موتور سیکلتهای شهری و گاه با دوچرخه است!
همچنین اکثر تصاویر و فیلمهای مخابره شده از حرکت این نیروهای تروریستی از بیابانهای عراق میباشد، عبور از این بیابانها و حمله بردن به شهرها بازگو کننده توان لجستیگی آنان است، نیروهایی که آنقدر استفاده از ارتباطات ماهوارهای را آموخته و به کار گرفتند که از جادههای اصلی حرکت نکنند و بیابان را برای عبور انتخاب نمایند. چنین نیروهایی باخبر از تمام نقاط جغرافیایی کشور عراق هستند، اگر شیوه حرکت این نیروها را از زمان وارد شدن به شهرهای عراق تا درگیریهایشان را با پیشمرگهای کُرد دنبال نمایم به این نتیجه میرسیم که این نیروها بدون هدف و براساس آرمانهای خاص خود به شهری حمله نمیکنند. برپایی تفکرات بنیادگرایانه آنان در این حملات جنبه ثانویه دارد. آنگونه که در ابتداییترین حرکتهای خود به سمت بزرگترین پالایشگاه عراق رفتند، میدان نفتی عینزاله را تصرف نمودند، شهرهای الانبار، کروک و سنجار را محاصره و هدف بعدی را به دست گرفتن بزرگترین سد موصل عراق قرار دادهاند. سدی که اگر به دست نیروهای داعش بیفتد، براساس نظر کارشناسان به عنوان اهرمی خواهد بود که خواستههای خود را دنبال نمایند و یا آنکه با باز کردن دریچههای سد، پایتخت عراق را نیز تهدید نمایند!
اکثر پایگاههای ثابت نظامی طالبان و القاعده، بعد از حمله آمریکا به افغانستان نابوده شد. چرا که این پایگاهها محل استقرار جنگجویان بود و از چشم سازمانهای اطلاعاتی دنیا نیز مخفی نبود، به همین دلیل بعد از حمله آمریکا از میان رفتند و ساکنان آن مجبور شدند راه به سوی کوهها بجویند و مخفی شوند. ولی نیروهای داعش مکان مشخصی ندارند، چون شبحی خوفناک گرد شهرهای عراق و سوریه میچرخند و به اهداف خود نزدیک و نزدیکتر میشوند.
اعلام “خلافت اسلامی” از سویی این نیروها یکی دیگر از تفاوتهایی مهم و اساسی است که با جنگجویان طالبان و القاعده دارند. طالبان تلاش داشت افغانستان را کشور اسلامی نمایند، مدعای آنان برای اجرای احکام شریعت در کشور تحت سلطهشان بود و نشانی در دست نیست که خواهان به دست گیری سرزمینهای دیگری بوده باشند. القاعده نیز چنین بود. ولی نیروهای داعش گستره خلافت اسلامی خود را سرزمینهای اعلام کردند که از شام تا عراق و دیگر بخشهای کشورهای خاورمیانه و آسیای میانه را در بر میگیرد.
کلام آخر آنکه، بسیار ساده سازی خواهد بود که این نیروها را فقط جنگجویان سرگردان در بیابانهای عراق بنامیم که به شهرهای دیگر حمله میکنند و مردم را قتلعام میکنند و تمام توان خود را با به دست گرفتن همین تفنگها دنبال مینمایند. هویداست که چنین نیز میکنند ولی ریشههای فکری آنان در مقایسه به پیشینیان چنین گروههای بسیار متفاوت است. آن گروهها اهداف محدود داشتند، ولی این گروه به یکباره تمام خواستههایش را با هم میخواهد. خلافت اسلامی، به جنگ کردها میرود، قبایل مخالف دولت مرکزی عراق را گرد خویش جمع مینماید و… از هر راهی سود میجوید تا به خیالات خود جامه عمل بپوشاند. آنچه در این بین مدعای اصلی گروه داعش است و هیچگاه یافت نمیشود نمایان نبودن دین اسلام، اخلاق اسلامی و راهنماییهای چنین دین انسان سازی است که آموزههایش با حرکتهای گروه تروریستی داعش هزاران هزار فرسنگ فاصله دارد.
[i]- در خبرها آمده بود ۸۱ کشور، خیلی مهم نیست این نیروها واقعا از ۸۱ کشور گرد هم جمع شده باشند و یا ۵۰ کشور، آنچه در این میان مهم است روشهای است که این گروه تروریستی به کار بسته تا چنین نیروهایی را از سراسر دنیا جمع نماید.
[ii]- سایه به سایه با بنلادن، ناصر البحری، ترجمه: محمود بهفروزی، نشر جامی ۱۳۸۹
[iii]- بنلادن، پیتر ال برگن، ترجمه: عباسقلی غفاریفرد، نشر اطلاعات ۱۳۹۰
[iv]- برای نمونه بنگرید به سایت “دولت اسلامی افغانستان” که توسط نیروهای گلبدین حکمتیار اداره میشود، همچنان کارهایی را صورت میدهند که طالبان انجام میداد و نشانی از تحرکات جدیدی نیست، به غیر از آنکه توانایی های دشمن در داخل افغانستان را هدف قرار دهند.
[v]- خبرهای منتشر شده درباره درگیری نیروهای طرفدار داعش و یزدیان در شهرهای آلمان حکایت از آن دارد که داعش موفق شده افکار بخشی از مسلمانان اروپا که به هر دلیلی از وضعیت زندگی خود در اروپا ناراضی هستند را به سمت خودش جلب نمایند و از میان همین نارضیان اروپایی کسانی را جذب نیروهای خود نماید.
یک نظر
یکتا باشد تنها حق
غیرش نباشد مطلق
مسلمانند همچنین
گونه گون و پر ز کین
نهضت بود تحت نام
واقع شده هم قیام
چیره شوند چون برخی
اسلام کنند آن معنی
آنکه یافته پس سلطه
دست با رقیب پس داده
اینها شوند دست بدست
بلکه دهند خصم شکست
تا دست یابد به قدرت
سخن راند ز وحدت
پرسد خدای در قرآن
اگر دارید خود ایمان
چرا گویید پس گزاف
دهان کرده باز بلاف ؟
هر مخلوفی دارد ند
گر بشوند با هم ضد
پیروز شود سدیگر
حیران مانده دو دیگر