این سنگ با چاکرای قلب در ارتباط است ان را می گشاید فعال و انرژی زا می سازد از دردهای احساسی می کاهد روابط به هم ریخته را سامان می بخشد و حسادت پرخاشگری سازش ناپذیری خود خواهی و رنج را به عواطف مثبت تبدیل می کند این سنگ با تحریک کبد به خارج کردن سموم از بدن بدیها را از بدن و ذهن دور می کند خواب شب را شیرین می سازد و به این ترتیب برای کودکانی که از کابوسها ی شبانه رنج می برند بسیار مناسب است. این سنگ در درمان و ترمیم اندامها ومشکلات ناباروری اختلالات ریه و تیموس و خستگیهای ذهنی و جسمی نیز موثر است.باعث اعتماد به نفس در وجود ما میشود و قدرت ایمنی میدهد.قرار دادن آن در منزل فضای دلپذیری را ایجاد میکندعقیق سبز برای دیابت و متعادل ساختن درصد قند خون هم مؤثراست.در ضمن استفاده از آن به فرد آرامش میدهددردهای احساسی را میکاهد حسادت پرخاشگری -سازش ناپذیری -خود خواهی و رنج را به عواطف مثبت تبدیل میکندعقیق سبز رای تقویت نقاط مختلف بدن و برقراری تعادل و هماهنگی در آنهاعقیق سبز برای زدودن انرژی های منفی از محیط عقیق سبز برای پاکسازی هاله از انرژیهای منفی عقیق سبز برای تعادل روح و شادابی و آرامش آن و برطرف شدن غم و اندوه و ناراحتیهای روحی عقیق سبز برای باعث اعتماد به نفس در وجود ما میشود و قدرت ایمنی میدهد.عقیق سبز برای قرار دادن آن در منزل فضای دلپذیری را ایجاد میکندعقیق سبز برای دیابت و متعادل ساختن درصد قند خون هم مؤثر است.باچاکرای قلب در ار تباط است آن را میگشاید فعال و انرژی زا میسازد از دردهای احساسی میکاهد.روابط به هم ریخته را سامان میدهد و حسادت و پر خاشگری و خود خواهی و رنج را به عواطف مثبت تبدیل میکنداین سنگ با تحریک کبد به خارج کردن سموم از بدن کمک میکند.تزکیه ذهن از افکار منفی وبدیها خواب شب را آرام و شیرین میسازدجهت درمان خستگیهای ذهنی و جسمی نیز موثر است.مفید جهت دوران بارداری و رشد جنین
روانشناسی رنگ سبز:
رنگ سبز، رنگ سردی است که نماد طبیعت است.رنگ سبز، نشانگر آرامش، خوشبختی، سلامتی و حسادت است.پژوهشگران دریافتهاند که رنگ سبز میتواند باعث افزایش قابلیت خواندن گردد.برخی از دانشآموزان و دانشجویان باقراردادن یک برگه شفاف سبز رنگ بر روی صفحه کتاب،میتوانند مطالب راباسرعت بیشتری از حدّمعمول بخوانند و درک کنند.رنگ سبز، از دیر باز نماد باروری بوده و در قرن پانزدهم برای لباس عروسی به کار میرفته است.از رنگ سبز در دکوراسیون به دلیل اثر آرام بخشی آن استفاده میشود.رنگ سبز باعث کاهش استرس میشود. کسانی که در فضای کاری سبز رنگ کار میکنند، کمتر دچار دردهای دستگاه گوارش میشوند.
کلیه گروه خونی +O به فروش می رسد
برای اداره یک تعمیرگاه یا باید ثروتمند باشید و از جیب خرج کنید،
یا باید دزد باشید و بتوانید از خودروی مشتری دزدی کنید. مثلا فردی مراجعه کرده و خودرویش باطری خالی کرده و بنده خدا هیچ اطلاعات فنی هم ندارد، کافیست بگویید موتور سوزونده و چند میلیون خرج داره. لازم نیست انقدر انصاف داشته باشید تا یک باطری نو بخرید. همان باطری را شارژ کنید و یک هفته بعد با دریافت چند میلیون تومان خودرو را تحویل دهید.
چند وقت پیش در اخبار شنیدم وزیر کار اعلام کرد ایجاد هر شغل برای هر نفر یکصد و پنجاه میلیون هزینه دارد، یعنی ایجاد اشتغال برای ده نفر یک و نیم میلیارد تومان هزینه دارد.
من با تاسیس تعمیرگاه برای ده نفر اشتغال ایجاد کرده ام. یعنی یک و نیم میلیارد تومان به نفع مملکتم قدم برداشته ام. حال ببینید چه قدردانی باشکوهی از بنده شده است. نه تنها هیچ سازمانی از من حمایت نکرده است، بلکه هر سازمان مانعی شده بر سر راه من.
از آنجایی که ذره ای به حلال و حرام اعتقاد دارم راه اول را انتخاب کردم. یعنی از جیب هزینه بدهم ولی دزدی نکنم. اصلا آمدم و تعمیرگاه را راه انداختم که مثل بقیه نباشم. آمدم که کار با کیفیت انجام بدهم. آمدم که مشتری برای یک کار صد بار مراجعه نکند. آمدم که نشان بدهم میشود درست کار کرد.
ولی امروز اعتراف می کنم نمی شود درست کار کرد. امروز اعتراف می کنم اگر درست باشی هم خراب می شوی. امروز اعتراف می کنم اشتباه کردم. دار و ندار و اعتبارم را در مسیر راه اندازی کسب و کار فنی و ایجاد اشتغال برای هموطنانم هزینه کردم و اینک رئیس بانک مهربان و دلسوز و خدمتگذار در کمال ناباوری نوید وام دو میلیونی را به من می دهد. البته اگر بتوانم دو ضامن کارمند با فیش حقوقی پیدا کنم که برای دو میلیون بنده حقیر را ضامن شوند.
یکسال است درآمد کار صادقانه و مخلصانه نیمی از هزینه ها را هم پوشش نمی دهد. یکسال است درآمدم را از سایر منابع + قرض از تمام کسانی که می شناختم و نمی شناختم را دو دستی تقدیم کسب و کارم کردم و اینک نیز سر همان نقطه اول ایستاده ام.
از آنطرف افرادی که برایشان شغل ایجاد کرده ام گاه چنان دلگرمم می کنند که تصمیم می گیرم ده نفر دیگر را به جمع همکاران اضافه کنم و از هر جا شده هزینه حق الزحمه آنها را نیز تأمین نمایم. به محض خروج از محل کار همه می خوابند و به محض ورود مشغول کار می شوند. یکی تجهیزات دستگاه دوربین مدار بسته را می دزدد و دیگری یک بسته آدامس داخل ماشین مشتری را. چند وقت پیش مکانیک آمده و پیشنهاد می دهد قطعه ای از قطعات خودروی مشتری را باز کرده و بشوید و به نام قطعه نو به خود او بفروشد. وقتی شنیدم باورم نمی شد. مال خود مشتری را به خودش بفروشیم !!!!!!!!!
خدایا صبرم تمام شده. تحملم تمام شده و هر بار که برای مشورت با خدایم قرآن باز می کنم می فرماید یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلواه.
خدایا من یک انسانم. گناهم چیست ؟ گناهم چیست که میان این قوم اسیر آمده ام. خدایا گناهم چیست که هیچ کس حرف مرا نمی فهمد. گناهم چیست که اهل دزدی نیستم. گناهم چیست که مثل خیلی ها نمی توانم بدزدم و مال حرامتر از گوشت سگ را به خانه برده و منت زحماتم را به سر خانواده از دنیا بی خبرم بکوبم که من صبح تا شب زحمت کشیده ام و برای شما کسب درآمد کرده ام.
صادقانه بگویم هرچه داشتم گذاشتم پای هدفم. حتی آبرو و اعتبارم را. دیگر چیزی نمانده. هنوز تعهداتم به مشتری ها مانده. برای انجام تعهدات باقی مانده کلیه ام را می فروشم. گروه خونی +O
نمی دانم جرم است یا نه. نمی دانم ثواب است یا گناه. نمی دانم ... فقط می دانم جوابی ندارم به مشتری ها بدهم. بگویم نتوانستم از شما دزدی کنم و لذا در کار مانده ام؟ یا هر هفته وعده هفته دیگر را بدهم ؟
خدایا کجایی !!!!
بعضی می گویند بافت تاریخی یعنی فضائی که لا اقل معماری آن مربوط به 100 سال قبل باشد تا بتوان گفت اثر تاریخی است
در کتاب مجموعه قوانین مقررات ایین نامه هاو معاهدات سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری صفحه 23 قانون راجع به حفظ اثار ملی مصوب ابان ماه 1309 شمسی در ماده اول : " کلیه اثار صنعتی و ابنیه و اماکنی که تا اختتام دوره زندیه در مملکت ایران احداث شده اعم از منقول و غیر منقول با رعایت ماده سه این قانون را می توان جز اثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت می باشد . ."
بعدها مصوباتی اعلام شد اثری که دارای 100 سال عمر باشد تاریخی ست خواه منقول باشد یا غیر منقول منتهی باید شرایط کافی را احراز کند که شرط لازم تاریخی بودن است .
اولین کلنگ تخریب بافت معماری سبزوار در سال 1316 -1317 زده شد انهم با باز کردن محور شرقی غربی و محور شمالی جنوبی یعنی تخریب بازار سبزوار که در حقیقت تخریب : مدارس ، حسینیه ها ، آب انبارها ،حمامها و غیره بود اسم محور شرقی غربی شد بیهق و شمالی جنوبی اسرار . شریان حیات اقتصادی بازار است و در حقیقت این بازار بود که سوای نقش اقتصادی در سیر کولاسیون دسترسی به کوی و برزن و محله نقش اساسی داشت و پس از تخریب ، همان محل عهده دار این نقش شد ، منتهی سواره رو شد عوض پیاده رو سالها گذشت خیابان شریعتمدار از دل خیابان بیهق زاییده شد و سپس خیابان قائم خیابان کاشفی و خیابان مدرس و خیابان پیش نمازی لذا رشد و توسعه شهری باعث رشد و توسعه معابر و خیابان ها شد اینجا ورود تکنولوژی باعث تخریب شد اینجا نیاز مغایر مردم امروز سبزوار با نیاز دیروزشان باعث تخریب بافت و طراحی شهری امروزی شد اولین کمر بندی سبزوار به نام خیابان پهلوی در محل خیابان اعظیمیان امروزی رقم خورد و اولین خانه های گذر از معماری سنتی در اطراف خیابان پهلوی ساخته شد مثل خانه فروغی خانه اسکوئی خانه شریعتمدار خانه حقیران و ....... مریض خانه سبزوار نامش بیمارستان شد کاروانسراها نامش گاراژ شد و بیابان جایش را به خیابان داد . این روند رو به رشد تخریب بازار تداوم یافت تا بازماندهای بافت تاریخی معماری تحت عنوان بافت فرسوده یا قابلیت مرمت را دارد که بهسازی شود یا ندارد که تخریب شود. دیگر بحث محصوریت و محرمیت در معماری از بین رفت دیگر عنصر حیات به عنوان عنصر میان سرا که نقش سیر کولاسیون و تعامل بین مجموعه را داشت از بین رفت ، خط لبه و خط آسمانه و سایه انداز و معماری طبیعت گرا با تکنولژی غیر پایدار معوضه شد دیگر اینها واژ های ست که باید در کتاب سبک شناسی معماری مرحوم پیرنیا دنبال آن گشت جای این بافت ساختمانهای مرتفع جایگزین شد خوب بگذریم.
بیان مسئله
•در یک مقوله کلی به مرمت :
• سنتی و مدرن تقسیم می شود
• مرمت سنتی به مرمت؛ منقول و غیر منقول که در این مبحث مرمت غیر منقول با رویکرد باز زنده سازی بافتهای تاریخی متاثر از نظریه دکتر حسن حبیبی بررسی شده است .
•اولین سوال این است که آیا باید تمام بافت تاریخی تحت عنوان بافت فرسوده تخریب شود؟
•و با الگوهای مدرن امروزی طراحی شود ؟
• یا اینکه با در نظر گرفتن : فرهنگ ؛ دین و مذهب و اقلیم و تاثیر و تاءثر این موارد برمعماری و متقابلا معماری بر این موارد طراحی شود؟ یعنی اصل محرمیت در معماری اسلامی .
• سووال دوم نبود کاربریهای مورد نیاز امروز مانند: آموزشِی ، بهداشتی؛ ورزشی ؛ فرهنگی و فضای سبز و رفع گرههای ترافیکی ناشی از کاربری جدید چگونه در محل بافت تاریخی و در یک کلام تاب آوری بافت تاریخی در مقابل بلایای طبیعی و انسانی چگونه حل شود ؟
•هزینه های خرید املاک با و جود طرحهای بالا دست چگونه حل شود ؟
پاسخ
•شاید پاسخ به تمام سئوالات فوق را در مدیریت بحران بتوان تجمیع کرد. اگر موضوع را یک بحران اجتماعی در نظر بگیریم یک مدیریت کلان شهری با تمام ارگان و نهادها و سازمان و ادارات دولتی و مردمی قابل حل است .
•یعنی آمایش این محلها انتقال به شهرکهای اقماری و بازگرداندن مردم به محل پس از ایجاد سازه های ناشی از فرآیند امکان سنجی و نظر سنجی کاربری بافت.یعنی آنچه تحت عنوان بافت فرسوده و نا کار آمد و سکونتگاههای غیر رسمی از آن یاد می کنیم ؛ با مرمت و استحکام بخشی بافت تاریخی آنانیکه در سکونتگاههای غیر رسمی زندگی می کنند به سمت و سوی بافت تاریخی سوق دهیم یعنی آمایش جمعیت و سرزمین .
برای مثال بافت محله گلستان سبزوار
•گویش متفاوت این قوم با سبزواریها
•تفاوت گونه شناسی چهره ها
•عدم آمیزش با مردم شهر به صورت ازدواجهای درون قومی.
•حفظ مشاغل سنتی .
•حفظ معماری سنتی .
•تداخل عملکرد ابنیه .
•اغتشاشات منظری ناشی از بروز اقلام قابل فروش در کوی و برزن و خیابان که سد معبر می کند و گره ترافیکی ایجاد می کند
•راه حل
•اقلیم سبزوار موجب شده عمده مردم نظام معیشتی خود را بر اساس کشاورزی و دامداری به صورت رمه گردانی حفظ کنند . از سویی نظام موروثی حاکم بر املاک و زمین ناشی از شریعت اسلامی اجازه نمی دهد زمینها به صورت کلان کشاورزی شود و در نتیجه با گذشت زمان زمینها کوچکتر و کوچکتر شده در نتیجه نیاز به گاو آهن ؛ خیش . خورجین ؛ پالان و زین و یراق اسب غلاده ؛ بیل و در کل لوازم کشاورزی قدیم هنوز بازار خود را در سبزوار حفظ کرده است لذا می بینیم این مشاغل زنده هستند و تداوم آن در محله غربتها ناشی از موارد فوق است یعنی کشت غرقابی بجای آبیاری مکانیزه برداشت با داس و ایجاد خرمن بجای وسایل مدرن مانند کمباین و رمه گردانی که مرتع را از بین می برد بجای دامداری مدرن.
•از سویی در مرکز شهر قرار گرفتن این محله و فرسودگی بافت و موارد بالا مزید بر مشکلات شهری ناهمگونی را بوجود آورده است
•که با زنده سازی بافت را می طلبد .
هدف
•باز زنده سازی بافت
•با رعایت اصل محرمیت در معماری
•تفکیک محل کار از محل زندگی
•ایجاد فضاها با کاربری : بهداشتی ؛ آموزش ؛ ورزشی فرهنگی . فضای سبز و غیره .
•بهسازی و مقاوم سازی ابنیه با رعایت شئون: فرهنگی ,مذهبی , نظام مهندسی و اقتصادی
ضرورت
•از سال 1316 و 1317 که بازار سبزوار تخریب شد و دو محور شمال جنوبی و شرقی غربی در شهر گشایش یافت که نام آن را بیهق و اسرار گذاشتند و این محدوده برای تردد افرادی بود که در یک مساحت 45 هکتاری سکونت داشتن تا کنون در بافت خیابانهای: مدرس , پیش نمازی , قائم , حکیم در بافت ایجاد شده و رشد جمعیت و توسعه شهری گرههای ترافیکی بزرگی ایجاد کرده که می شود گفت معضل شده است لذا ضرورت تدوین و تبین این مقاله در تفهیم مشکلات و ارائه راه کارهای آن ضروری ست
چکیده
•در این مقاله سعی بر آن بوده معضل بافت فرسوده محله غربتها متکی بر نظریه پردازان مرمت با رویکرد ویژه به مبانی نظری مرمت و باز زنده سازی شهری بافتهای فرسوده دکتر حبیبی بررسی شود ابتدا بیان مسئله شده سپس هدف و ضرورت تهیه مقاله و راهکارهای مربوطه ارائه گردیده است
کلید واژه
•بافت تاریخی دارای ارزش و فاقد ارزش معماری
•مرمت شهری
•اقتصاد
•اقلیم
•فرهنگ
•معماری
•دین و مذهب
خط لبه خط آسمانه محرمیت محصوریت
سلام علیکم
تصویر دیگری که امروز خدمت شما تقدیم می کنم پوستری است با محور نامه امام خامنه ای مدظله العالی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
متن پیام به فارسی:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
۱۳۹۳/۱۱/۱
متن پیام به انگلیسی:
Message of ayatollah Seyyed Ali Khamenei, Leader of The Islamic Republic of Iran
In the name of God, the Beneficent the Merciful
To the Youth in Europe and North America,
The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.
I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.
I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.
Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.
The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.
By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?
You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.
My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.
I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.
Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?
Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?
I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.
Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.
Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.
Seyyed Ali Khamenei
بخشی از نامه رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی :
...من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره پردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد....
سید علی خامنه ای
1/11/93
لینک متن کامل پیام در سایت خامنه ای دات آی آر
جنبش Letter4u جهت بازنشر پیام امام خامنه ای در شبکه های اجتماعی در سرور بلاگ، وبلاگی ایجاد کرده و راهکارهای همکاری در این زمینه را ارائه داده است.