همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

داستان

روزی پسری یک چراغ جادو پیدا می کند.
غول چراغ جادو از او می خواهد که یک آرزو کند تا براورده اش کند.
ولی پدر آن پسر فقیر است و مادرش نابینا است.

سوال:  پسر چگونه با یک آرزو همه ی مشکلات خانواده اش را حل کند؟

توجه:   آرزو نباید کلی باشد یعنی آرزو کند که آرزوی همه براورده شود و غیره.
راهنمایی: آرزوی پسر باید اتفاقی باشد که در آینده قرار است رخ دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

پاسخ:
آرزو کند که:
مادرش بچه ی دخترشو تو تخت طلا ببینه

راه حلی برای زندگی با مرد بچه‌ ننه

راه حلی برای زندگی با مرد بچه‌ ننه

اگر همسرتان به مادرش وابستگی زیادی دارد، بهتر است ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهرتان برقرار کنید. ممکن است گاهی نیاز داشته باشید که از طریق او روی همسرتان تاثیر بگذارید. از طرف دیگر زمانی که همسرتان ببیند با گارد بسته با مادرش برخورد نمی‌کنید، با آرامش بیشتری به سمت شما کشیده می‌شود

برای او تنها زن مثال‌زدنی مادرش است. از کوچک‌ترین فرصتی برای بودن در کنارش استفاده می‌کند و بدون اجازه او آب هم نمی‌خورد. در زندگی یک مرد بچه‌ننه، هیچ تصمیمی بدون حمایت مادر گرفته نمی‌شود و رازی که مادرش از آن بی‌خبر باشد، وجود ندارد. اگر هنوز هم مطمئن نیستید که خواستگار یا همسرتان یک مرد بچه‌ننه است، از این تست کمک بگیرید و بعد از مطمئن شدن، از باید و نباید‌های رفتار با چنین مردی باخبر شوید.

 

تیرکمون

یکی از بازیچه های علیرضا و دوستاش سلاح مخوفی بود که معمولا" در زراد خونه های فوق سرّی ارتش بچّه پرروها ساخته میشد بنام تیرکمون که البته با اون تیر و کمونی که شما معمولا" می بینین که تو فیلم آرتیست هایی که در نقش مثلا" رابین هود و جرانیمو رئیس قبیله کومانچی سرخپوست ها در فیلم های غرب وحشی بازی می کنن یه کمی فرق می کنه  تیرش بجای یه شاخه بلند و باریک که تهش پر عقاب کار گذاشته باشن و نوکش یه پیکان تیز فولادی باشه یه قلوه سنگ کوچولوئه و کمونش هم بجای یه چوب منحنی یه دوشاخه است که معمولا" از درخت خونه یکی از فامیلها یا همسایه ها دزدیده میشه د آخه اگه از درخت خونه خودشون ببرّن که کتک مفصلی نوش جان می کنن و زهش هم بجای یه رشته باریک ریسمون ساخته شده از روده حیوانات شکار شده معمولا از رشته های بریده شده از تیوپ لاستیک های مستعملی ساخته میشد که از در دکون اوسّا حبیب پنچرگیر به لطائف الحیل البته با طرح نقشه های شیطانی و بالاتر از خطری (یاد سریال بالاتر از خطر بخیر یادم باشه قصه علیرضا در بالاتر از خطر رو هم براتون در آینده بگم) به سرقت می رفت البته اگه به خود اوسّا حبیب هم می گفتن بهشون می داد ولی اونوقت کیف کردن بخاطر انجام این عملیات متهورانه سرقت تیوپ پاره چی میشد؟ القصّه این وسط به یه تیکه چرم هم برای ساخت کفچه (محل قرار دادن سنگ) نیاز بود که اون هم صد البته با استفاده از قوّه ابتکار معمولا" از یه کیف یا چمدون یا کفش کهنه کنده میشد حالا فقط تنها چیزی که از وسائل مورد نیاز ساخت این سلاح مخفی باقی مونده کمی ریسمون برای وصل کردن این قطعات بهمدیگه اس که خوب معمولا میشد از بند کفش های کهنه یا نخ تسبیح های پیرزن های فامیل که می خواستن باهاش تسبیح نخ کنن و چرت بعد از غذا باعث میشد که این مطاع گرانبها ازشون بسرقت بره استفاده کرد  علیرضا وقتی که تموم وسایلش جور میشد یه بعد از ظهر که مادرش می خوابید اون هم خودشو میزد به خواب و آقا همچین که خروپف مادر به هوا می رفت یواشکی از جاش بلند میشد و پاورچین می رفت تو زیر پله ایی و با دقّتی که یه جراح مغز و اعصاب کارش رو انجام میده مراحل ساخت تیر و کمون رو انجام میداد با مهارتی که علیرضا داشت ساخت هر تیر و کمونی حدود دو ساعت طول می کشید و چون معمولا" مدّت خواب بعد از ظهر مادرش بیشتر از نیم ساعت نبود لاجرم این عملیات فوق سرّی یه چهار پنج روزی زمان میبرد بین خودمون باشه این علیرضائه میگه آخه اگه مادرم می فهمید که بازم دارم تیر کمون درست می کنم این دفعه دیگه با انبر داغم میکرد اوندفعه هم اگه میونجی گری خانم جان مادر بزرگ علیرضا نبود حتما" شهیدش می کرد آخه چند دفعه باید واسه شکستن شیشه همسایه ها بدست این سلاح مخوف که تو دست علیرضا از مسلسل ماکزیم رضا خان هم خطرناکتر بود ازشون عذر منظور بخواد و خجالت بکشه؟ آقا اصلا" این صنعت ساخت تیرکمون واسه علیرضا که فقط اسباب مردم آزاری و تفریح نبود باهاش پز میداد د آخه تیر کمون های علیرضا که از این الکی پلکی ها نبودن همشون آخرین مدل و با بهترین فن آوری تولید شده بودن  یه روز علیرضا و دوستاش با همدیگه مسابقه نشونه زنی گذاشتن یه قوطی حلبی گذاشته بودن و بهش تیر می زدن انصافا" تیر اندازی علیرضا از همشون بهتر بود البته تکنولوژی پیشرفته اسلحه اش هم در این موفقیّت تاثیر داشت بالاخره حوصله بچّه ها سر رفت و گشنه اشون شد و رفتن خونه هاشون  دمدمای غروب بود که یه یاکریم خوشگل اومد نشست سر دیوار خونه اشون و علیرضا یهویی خر شد با تیر کمون یاکریمه رو زد طفلک دور خودش چرخید و جلوی علیرضا خورد زمین انگاری هفت سال بود که مرده بود علیرضا تا اون موقع به هیچ حیوونی یه همچین صدمه ایی نزده بود گرفت یا کریمه رو تو بغلش و نازش کرد ولی یاکریم مرده بود صداش زد ولی یاکریم مرده بود بهش التماس کرد که بلند شه ولی یاکریم مرده بود بوسش کرد و گریه کرد ولی یاکریم مرده بود  گریه نکن علیرضا از اون موقع تا حالا خیلی سال گذشته حتما" خدا تو رو بخشیده یاکریمه هم تو رو بخشیده  نخیر مثل اینکه این علیرضائه ول کن نیس  علیرضا دیگه تیر کمون درست نکرد./.

هر مردی برای تکامل باید هویت خویش را در پدر و مادرش بشناسد

هر مردی برای تکامل باید هویت خویش را در پدر و مادرش بشناسد.در این حالت مثلث«پدر-مادر-فرزند پسر»باید جای خود را به جفت«مادر-فرزند پسر»بدهدواگر پدر غیبت داشته باشد،انتقال هویت از مادر به پدر انجام نخواهد شدو فرزند پسر در هویتی که از مادرش میگیرد محبوس باقی خواهد ماند.غیبت پدر در این مواقع به طور خود به خودی اثرگذاری مادر را افزایش خواهد داد.در این حالت مسئولیت مادر سنگین و سنگین تر خواهد شد به طوری که گاهی تحمل آن برایش سخت است.در چنین وضعی این مثلث تشکیل نمی شودو نتیجه ساده آن به این شکل خواهد بود که پسران تبدیل به غول هایی با پاهای رسی می شوند.
اگرچه مادران در شکل دادن تصویر مردان نقش هایی مهم بازی کرده اند،اما باید در ذهن داشته باشیم این داستانی سه وجهی است؛مثلث عشق.اگرچه ادبیات "روان تحلیل گری"به اندازه کافی درباره اثرات مادران روی پسران بحث کرده است،در این مورد فراموش کرده عنوان کند که این مادران به دلیل غیبت پدران ،حاضر و قادر مطلق بوده اند.این پدران به قدری غایب بوده اند که گویی اصلا وجود خارجی ندارند.این روزها هنگامی که شکایت بیمارانم درباره مادران شان را می شنوم به وضوح از این نکته آگاه می شوم که پدران آنها غیبت داشته اند.به همین دلیل مسیر بحث را به سویی هدایت می کنم که از رابطه آنها و پدرشان آگاه شوم.چنین کاری ضروری است چرا که حفره سیاهی که توسط این پدران غایب ایجاد می شود،معمولا با مواردی مثل اندوه ،احساس گناه،کمال گرایی و بی اعتمادی پر می شود که ممکن است حتی با سالها روان درمانی نیز پنهان بماند. داشتن مادری سلطه جوبا حمایت بیش از اندازه و سرکوبگر معمولا نشان دهنده این است که پدر در این خانواده غایب بوده است

هر مردی برای تکامل باید هویت خویش را در پدر و مادرش بشناسد

هر مردی برای تکامل باید هویت خویش را در پدر و مادرش بشناسد.در این حالت مثلث«پدر-مادر-فرزند پسر»باید جای خود را به جفت«مادر-فرزند پسر»بدهدواگر پدر غیبت داشته باشد،انتقال هویت از مادر به پدر انجام نخواهد شدو فرزند پسر در هویتی که از مادرش میگیرد محبوس باقی خواهد ماند.غیبت پدر در این مواقع به طور خود به خودی اثرگذاری مادر را افزایش خواهد داد.در این حالت مسئولیت مادر سنگین و سنگین تر خواهد شد به طوری که گاهی تحمل آن برایش سخت است.در چنین وضعی این مثلث تشکیل نمی شودو نتیجه ساده آن به این شکل خواهد بود که پسران تبدیل به غول هایی با پاهای رسی می شوند.
اگرچه مادران در شکل دادن تصویر مردان نقش هایی مهم بازی کرده اند،اما باید در ذهن داشته باشیم این داستانی سه وجهی است؛مثلث عشق.اگرچه ادبیات "روان تحلیل گری"به اندازه کافی درباره اثرات مادران روی پسران بحث کرده است،در این مورد فراموش کرده عنوان کند که این مادران به دلیل غیبت پدران ،حاضر و قادر مطلق بوده اند.این پدران به قدری غایب بوده اند که گویی اصلا وجود خارجی ندارند.این روزها هنگامی که شکایت بیمارانم درباره مادران شان را می شنوم به وضوح از این نکته آگاه می شوم که پدران آنها غیبت داشته اند.به همین دلیل مسیر بحث را به سویی هدایت می کنم که از رابطه آنها و پدرشان آگاه شوم.چنین کاری ضروری است چرا که حفره سیاهی که توسط این پدران غایب ایجاد می شود،معمولا با مواردی مثل اندوه ،احساس گناه،کمال گرایی و بی اعتمادی پر می شود که ممکن است حتی با سالها روان درمانی نیز پنهان بماند. داشتن مادری سلطه جوبا حمایت بیش از اندازه و سرکوبگر معمولا نشان دهنده این است که پدر در این خانواده غایب بوده است