بر اساس بند الف ماده 415 قانون تجارت در بحث اعلان ورشکستگی ، حکم ورشکستگی ممکن است بر حسب اظهار خود تاجر صادر شود ، سؤالی که مطرح می شود این است که ارزش و اعتبار این اظهار چقدر است و آیا صرف اظهار تکلیفی برای دادگاه ایجاد می کند ؟
اصولاً در امور حقوقی اقرار موضوعیت داشته و دادگاه باید آن را به عنوان شاه دلایل پذیرفته و آن را مبنای صدور حکم قرار دهد ، فرضاً شخصی که به وچود فلان مبلغ دین به نفع دیگری خبری می دهد ، دادگاه نمی تواند از این اخبار به حق بگذرد و در حکم منظور ننماید ، اما در ورشکستگی وضع کمی متفاوت است ... دکتر اسکینی در کتاب ورشکستگی به همین مقدار بسنده میکند که اظهار توقف تاجر نباید اعتباری مشابه اقرار داشته باشد و دادگاه باید آن را احراز کند ، اما توجیهی برای آن بیان نمی کنند . بی شک این نظر صحیح است و اینجا سعی در توجیه نظر می شود :
1- می دانیم که اقرار ، اخبار به حق علیه خود و به نفع دیگری است ، در مورد اظهار به توقف دو بحث وجود دارد اول اینکه آیا توقف حق است ؟ و دوم اینکه با فرض حق بودن آیا به ضرر تاجر است و به نفع طلبکار ؟
توقف حق نیست : توقف عبارت است از « ناتوانی » در پرداخت دیون و ناتوانی از امور دادرسی است ، کما اینکه دادگاه به صرف اقرار خواهان یا خوانده محکوم به اعسار ، حکم به اعسار نمی دهد ، بلکه اعسار او حسب مورد نسبت به هزینه دادرسی یا محکوم علیه بایستی احراز گردد . بنده حتی حکمی دیده ام که دادگاه صادر کننده حکم ورشکستگی ، دعوای اعتراض ثالث را رد کرده و در توجیه آن بیان می کند که نهاد اعتراض ثالث مربوط به مواردی است که حکم صادره مخل حقوق اشخاص ثالث باشد ، و نفس « احراز توقف » نمی تواند خللی به حقوق ثالث وارد کند زیرا دادگاه در مقام تشخیص عجز بوده است . البته این توجیه از جهتی ضعیف است و آن اینکه چگونه میان نفس احراز عجز و آثار احراز تفکیک قائل می شود ؟ مانند آنکه بگوییم نفس اثبات مالکیت خللی به حقوق اشخاص ثالث وارد نمی کند اگرچه آثار آن مخل حقوق آنان باشد !!!
توقف به زیان اظهار کننده نیست : امروزه ورشکستگی پناهگاهی امن برای تجار محسوب می شود که در سایه آن نه تنها تمام طلب طلبکاران را پرداخت نمی کنند ، بلکه از خسارات تأخیر تأدیه نیز معاف می شوند . به همین دلیل اشرف مخلوقات در سال های اخیر پس دریافت وام های کلان خود را ورکشسته اعلام کرده و طلبکاران خود و حتی بانک وام دهنده را وارد غرما میکند و تجارت خود را اینگونه ادامه دهد . به این موارد ، موردی را اضافه کنیم که فرد به قصد ابطال معامله ای که احتمالا متضمن ضرری برای وی بوده خود را ورشکست می کند و دوره توقف را پیش از تاریخ معامله اعلام می کند !!!
2- توجیه دیگر ، استفاده از مفهوم ورشکستگی است . دکتر عرفانی معتقد است در این مورد باید از اثر به مفهوم پی برد ، به عبارتی با صدور حکم ورشکستگی احتمالا دادستان ، دادگاه ، اداره تصفیه یا مدیر تصفیه و عضو ناظر و ... وارد مسئله می شوند ، حکم در روزنامه های کثیر الانتشار منتشر می گردد ، اموال تاجر مهر و موم می شود ، دعاوی تاجر متوقف می گردد و ... بدون تردید آثار فوق مربوط به یک امر معمولی نیست و مفهوم توقف در قانون تجارت بسیار وسیع تر از آن است که فرد بتواند به صرف اقرار خواستار حکم ورشکستگی با همه تشریفات آن شود .
3- دلیل دیگری که اظهار تاجر را نمی توان اقرار و شاه دلایل محسوب کرد ، دخالت مفهوم نظم عمومی در ورشکستگی است . به عبارتی دعوای ورشکسته دعوای ساده طلبکار و بدهکار نیست زیرا فلسفه قواعد ورشکستگی رعایت تساوی حقوق طلبکاران است و طلبکاری که اقامه دعوی ورشکستگی می کند بر خلاف نظام حقوق مدنی نمی تواند صرفاً حق خود را مطالبه کند ، به همین جهت است که شروع مهلت اعتراض نسبت به حکم تاریخ « اعلان » و آگهی بیان شده و نه ابلاغ حکم به اصحاب دعوی و طلبکاران . و اساساً مبنای دخالت دادستان در موضوع ورشکستگی به همین جهت است تا حافظ منافع عمومی باشد .
2-مودت خیانت ندارد ولی محبت خیانت دارد.
3-مودت تنوع گرایی ندارد اما محبت تنها، تنوع گرایی دارد
4- مودت، زمان و مکان و فاصله نمی شناسد ولی محبت با فاصله ها از بین میرود.
5- مودت محبتی است که در آن، دو طرف با هم تعالی پیدا می کنند.
6- در مودت، دلبستگی وجود دارد که سرچشممه آن عشق است ولی در محبت های معمولی وابستگی وجود دارد.
7- مودت دو طرفه است ولی محبت می تواند یک طرفه باشد.
محبت کشش درونی و گرایش باطنی به یک شئ یا یک شخص است که از آن به دوستی تعبیر می شود اما مودت، محبتی ویژه و مخصوص است؛ محبتی است که بازتاب و کشش برونی را در پی داشته باشد؛ نوعی دوستی است که در آن «محب» علاقه و دلبستگی خویش را نسبت به محبوب اظهار می نماید.
مودت،محبت پایدار، ماندگار و مداوم همراه با به کار گیری لوازم و تجهیز به جهازی است که به بروز ظهور و آشکار شدن آن بیانجامد و علایق قبلی را از نهفتگی و خفتگی خارج سازد.
مودت یعنی در تمام ابعاد زندگی هوای محبوب را بر هوای خویشتن مقدم نماید،این فرق بین محبت و مودت است که در واقع مودت بالاتر از محبت است.
محبت دوست داشتن کسی بخاطر رفتار و خوبی و خوبیهای وی است، مانند دوست داشتن همکلاسی، همکاران، یا یک شخصیتِ معروف. (و با دیدن بدی از آنها محبت می تواند از بین برود).
مودت دوست داشتن خودِ فرد است (یعنی دوستی ذاتی و طبیعی است)، مانند: دوست داشتن پدر، مادر، برادر، فرزند و فرزند برادر.
ما مادر خود را بخاطر اینکه مادر ما است دوست میداریم نه بخاطر اخلاق و رفتار او. یعنی اگر با ما بد رفتاری نمود باز هم او را دوست داریم. این نوع دوستی مودت است.
منبع : http://www.askquran.ir
یکی از گیاهانی که در مزارع شنگل آباد کشت می شود گلرنگ است. من یادمه بچه که بودیم این گیاه بیشتر کشت می شد، و معمولا ما کوچکترا مسئول جمع کردن گل های این گیاه بودیم. خیلی مزرعه خوش رنگ و زیبایی داشت و البته داره... به مزرعه اش که می رسیدیم تو هوای پاک و دل انگیز صبح روستا حس خوبی به آدم می داد.
کمی راجع به این گیاه: این گیاه یکی از گیاهان بسیار خوشرنگ و پرخاصیت از خانواده کاسنی است. گلرنگ ضمن اینکه چاشنی ارزان تری نسبت به زعفران است و تقریبا همان رنگ را ایجاد می کند، به دلیل وجود خواص شگفت انگیز می تواند جایگزین فوق العاده ای برای بسیاری از رنگ های پرضرر مصنوعی نیز باشد. رنگ استخراج شده از گلرنگ نه تنها برای بدن انسان تقریبا بی ضرر است، بلکه می تواند بسیار سودمند و گاهی حتی بسیار کاربردی تر از زعفران باشد.
عکس ها از مزارع روستای خودمون گرفته شده.