وباز هم اقتصاد به سیاست یارانه داد...!!!
اولین کنفرانس اقتصاد ایران است ظاهرا، اما مملو از سیاستمداران است سالن! گفته میشود اینبار اما قرار است سخنانی گفته شود امید بخش تا قفل گشای اقتصاد نه چندان سرحال ایران شود بعد از این سالهای نفس تنگی این اقتصاد ، آماده بودیم تا شروعی تازه را شاهد باشیم از اقتصادی سبکبار از سیاست های زخمی از بی تدبیری !
همه نگاه ها به میز تریبون اصلی و سخنران اصلی دوخته شده است...
صدای کف دستها بلند میشود به نشانه تشویق و تایید احتمالا و یاشایدبه منظور قوت قلبی به مهمان ویژه ی اقتصادی های سرگشته از سیاستهای سردرگم!
تا به اینجا میرسد کلام مهمان ومیزبان که می گوید:همانطور که دانشکده های اقتصاد توسعه پیدا کرده ، دانشجویان دکتری عددشان افزایش پیدا کرده و تحقیقات تعدادش افزایش پیدا کرده است، باید راهحلهای مختلف که روی میز دولت هم می آید بیشتر شود.
گاهی وقتها راه حلها روی میز قرار میگیرد، نگاه میکنم، میبینم با راهحلهای سنتی آن موقعی که بنده دانشجو دانشگاه اقتصاد بودم یعنی دهه ۴۰ خیلی تفاوت ندارد، این همه تحول در اقتصاد ایجاد شده است، باید به هر میزان که به تعداد دانشجویان، اساتید و محققین افزوده میشود، روی میز اقتصادی راهحلهای نوتر، دقیقتر، کارشناسیتر و بومیتر قرار گیرد.آری چه سخنان پرمغزو مهمی که به درد دانشگاه های این مملکت اشاره میکندوامیدواریم این آرزو خیلی زودتر از زمانبندی های ما محقق شود!
ایشان ادامه میدهند:گاهی وقتها یک نظریهای از یک فرد فرهیخته میآید ، خوب که دقت میکنیم میبینیم ترجمه یک مقاله است، البته این خوب است نمیگویم بد است اما با شرایطی که کشور ما دارد یک مقدار باید در این زمینه کار کنیم.ومن با خود میگویم احسنت به این همه نکته سنجی ! تا میرسیم به یکی از مهمترین فراز های این سخنان یعنی آنجا که رییس جمهور میگویند:
در کشور ما همه شما میدانید، که سالها و دهههاست که اقتصاد به سیاست یارانه میدهد.میگویند یارانه دایمی نمیشود یک روزی باید قطع شود. خوب در اینجا هم بیاییم تصمیم بگیریم اقتصاد ما تا چه زمانی به سیاست یارانه بدهد؟ هم به سیاست خارجی و هم به سیاست داخلی یارانه میدهد.
من یکی که گمان نمیکنم کسی با این اظهار نظر تامل برانگیز مخالفتی داشته باشد،چه آنکه بارها و بارها صحت آن به اثبات رسیده است ومطمئنم اگر آنجا کسی بود که در صحت این نظر تردیدی داشته است ، این تردید وی لحاظاتی بعد به اطمینان تبدیل میشود! آنجا که میهمان ویژه اولین کنفرانس اقتصاد ایران در ادامه سخنانش چنین می افزاید:
یکی از اصول قانون اساسی که از روز اول تا الان اجرا نشده است و من به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی خیلی دلم میخواهم شرایطی مهیا شود تا یکبار هم که شده به این اصل قانون اساسی عمل شود،همه پرسی از مردم درباره مسایل مهم کشور است. قانون اساسی به ما میگوید در مسایل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای اینکه قانون در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه مستقیم، به آراء عمومی مردم و همه پرسی گذاشته شود.
خب دیگر ! حال دیگر همه مطمئن شدیم که این اقتصاد حالا حالا ها باید به سیاست و سیاستمداران یارانه های هنگفتی بدهد تا افکار عمومی این کشور حالا حالا ها فرصت نکند بپرسد که کی قرار است زمان عمل به وعده ها فرا برسد !؟ کدام وعده ها!؟ یکی همین وعده ای که دقایقی بعد در همین کنفرانس داده میشود:
"ا بیاییم یک مدتی به اقتصاد بیشتر توجه کنیم. یارانه هم به اقتصاد ندهیم اشکالی ندارد.
"از اقتصاد یارانه نگیریم، چیزی هم نمیخواهد به اقتصاد بدهیم، "
شرایط را آماده کنیم. کشور ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، -البته بقیه کشورها هم همینطورند- اقتصاد ما بیشتر سیاسی است تا اقتصادی محض. ":
آقای رییس جمهور مطمین باشید من که باور کردم همه گفته هایتان را ،اصلا برمنکرش ...این اقتصاد حالا حالا ها باید به ما و شما و یارانه بدهداساس !!!چون توپ تازه ای به میدان سیاست و جبهه رسانه ای سیاست بازان پرتاب شد از همین کنفرانس مثلا اقتصادی تا باز به نام اقتصاد به سیاست یارانه داده باشیم آنهم از نوع هدفمند آن ! که چه طرح خوبیست این هدفنمندسازی یارانه ها!!! یادت بخیر محمود...
اظهارات حسن روحانی در «کنفرانس اقتصاد» بلاتردید فاقد معنا و مفهوم بود.
ایشان در بخشی از سخنان خود ابراز داشتند:
«نمیشه در کشور بگیم از لحاظ اقتصادی می خواهیم توسعه پیدا کنیم اما از لحاظ سیاست خارجی برنامه ما کاملا منقبض باشه. نمیشه والله بالله نمیشه! تجربه زندگی سیاسی ما میگوید که کشور با انزوا نمیتواند رشد مستمر داشته باشد. این هم معنایش این نیست که ما دست از آرمان و اصولمان برداریم. در مذاکره مگر کسی بحث از آرمان و اصول میکند، یک عده در توهمات زندگی میکنند. سر میز مذاکرات راجع به آرمان و اصول بحث نمیکنند. آنها هم نمیخواهند راجع به آرمان و اصول بحث کنند. در دنیای امروز، بحث منافع است، هر کشوری دنبال منافع خودش است. تهدیدها، فرصتها و منافع مشترک یا منافع اختصاصی، اینها اساس بحث سیاست خارجی است»
دکتر روحانی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشتند:
«خوب است بعد از 36 سال یک بار هم که شده این اصل قانون اساسی را اجرا کنیم و برای مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای آنکه قانونی در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همهپرسی بگذاریم»
هر چند روحانی به ضمیر اشاره خود جهت موضوع همه پرسی اشاره ای نکرد اما با توجه به ظرف کلام شان که معطوف به سیاست خارجی و امر توسعه کشور بود می توان مظروف را بر همین سیاق گمانه زنی کرد.
اما در این میان یک نکته قابل تامل است و آن این که گلایه دکتر روحانی در بخش نخست اظهارات شان از کیست یا چیست؟
می فرمایند والله بالله نمیشه با سیاست خارجی منقبض به توسعه اقتصادی رسید!
بسیار خوب . قبول ـ نمیشه!
اما این چه ربطی به همه پرسی از مردم دارد!؟
آقای روحانی
ـ شما سال گذشته با اکثریت آرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری شدید و بر کرسی تلاش جهت تحقق وعده های خود نشستید.
ـ با نشستن بر کرسی ریاست جمهوری فرمودید «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» و ما کار بلدان آمدیم و باید با دنیا تعامل کنیم و سیاست خارجی بلدی می خواهد که آن هم کار ماست!
ـ آقای ظریف با بشارت «آنکس که می گفت هولکاست افسانه است رفته» آمد و ملتی را شیفته و چشم انتظار تبحر دیپلماتیک خود جهت تعامل جهانی و برون رفت از انزوا کرد.
ـ رهبری نظام نیز تمام قد از رویکرد و مواضع شما در سیاست خارجی با لوگوی «نرمش قهرمانانه» حمایت کردند و خودتان نیز فرمودید در مذاکرات هسته ای برخوردار از اختیار تام هستید.
ـ دوستان تان هم فرمودند «مذاکره، بیانیه سیاسی خواندن نیست» حالا بشینید و از تیم ما یاد بگیرید !
اکنون چه اتفاقی افتاده که به شکوه «والله قسم بالله قسم نمیشه» افتاده اید!؟
اگر علی رغم همه حسن نیت ها و مساعی جمیله تان در تعامل با دنیا و کدخدایش، ناکام از تعامل برد ـ برد با ایشان شده اید چرا چوب آن را بر تن ملت می زنید!؟
اگر برخلاف تصورتان، نتیجه یک سال و نیم مذاکرات با ادبیات فاخر و دیپلماسی لبخند با «کدخدا» منجر به هیچ گشایشی نشده. حالا می خواهید با رفراندوم از مردم ایران به چه گشایشی برسید!؟
با خارجی نتوانستید به توافق برسید، در داخل مردم با رفراندوم باید پاسخگوی تان شوند!؟
اساساً در چنان رفراندوم مفروضی مایلید چه چیزی را به همه پرسی بگذارید!؟
این که:
ملت عزیز ایران ـ علی رغم تلاش صادقانه ما در تعامل با دنیا (کدخدا) و برخورداری از حمایت رهبر و اختیار تام داشتن، لیکن طرف غربی با ما راه نیآمد و نمی آید لذا اکنون شما بفرمائید به ایشان باج بدهیم تا والله قسم بالله قسم «بشه»!
جناب روحانی اگر «والله قسم بالله قسم نمیشه!» دلیل این «نشدن» در طرح غلط صورت مسئله است.
از ابتدا ساده اندیشانه و غیر واقع بینانه به مسئله ورود کردید.
پیش تر و به سهم و بضاعت مزجات خود آن ورود ساده اندیشانه را در مقام یک شهروند عادی خدمت تان معروض داشته بودم ما ظاهراً مایل نیستید واقعیات دنیای سیاست را برسمیت بشناسید.
...
کنگرهی توبهی سیاسی اصولگرایان
اصولگرایان اینبار برای اعتراف به نابلدی سیاسی و یا به قول ابتکار، بیبصیرتی دورهم جمع شدند و اعترافات دستهجمعی خود را ایراد نمودند. (+)
غلامعلی حدادعادل: ما در مورد وحدت اصولگرایان تجارب تلخ و شیرینی داریم و نمیخواهم پرونده انتخابات گذشته را باز کنم. هروقت دست به دست هم دادیم، پیروز شدیم مانند مجلس هفتم؛ اما هروقت روبهروی هم ایستادیم، شکست خوردیم... امروز رقبای ما طعم شیرین وحدت خود را چشیدهاند؛ آیا ما طعم تلخ شکست بر اثر تفرقه را چشیدهایم و آیا کافی نیست که از تجربه گذشته عبرت بگیریم؟... مهم این نیست که حدادعادل در مجلس آینده باشد، بلکه مهم این است که مجلس اصولگرا باشد؛ نه بهمعنای اینکه فلان حزب در مجلس باشد بلکه مهم این است که ما در مسیر امام و رهبری حرکت کنیم و صداقت داشته باشیم نه اینکه هرجا بهنفعمان باشد و به امام و رهبری اهانت شد سکوت کنیم و هرجا بهنفعمان نبود، حرف بزنیم. صداقت یعنی در عمل به اصول طراحی شده معتقد باشیم.
مرنضی آقاطهرانی: ما اگر از اول درست حرکت کنیم دچار اختلافات ظاهری نخواهیم شد... اقتصاد و سیاست برای برخیها بندگی و عبادت نیست در حالی که اگر سیاست برای ما عبادت باشد دچار اختلاف نخواهیم شد.
سیدرضا تقوی: شعار ما همه با هم نه همه با من است؛ هر اصولگرایی که در هر مسندی خدمت کند و هر جای کشور باشد از ماست.
محمدنبی حبیبی: اصولگرایان کاملاً در حال درو شدن هستند و حتی در یکی از استانها همه فرمانداران یکدست از اصلاحطلبان انتخاب شدهاند. به همین دلیل است که باید به ائتلاف بین اصولگرایان بهعنوان تنها راهحل فکر کنیم.