همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

افکار وسواسی

گرانی زیاد درباره رخ دادن اتفاق بد و ناگوار، تکرار کردن کلمات یا عبارات، عدم اعتماد و خودناباوری، تمیز کردن بیش از حد، تکرار چک کردن ها، شستن مرتب دست ها، کندن مو یا پوست، تعدادی از این افکار وسواسی هستند.

افکار و عادت های وسواسی می تواند برای بچه ها بسیار آزاردهنده باشد و باعث استرس و نگرانی آنها شود. گاهی افراد از دلیل وسواس، عادت ها و افکار تحمیلی خیلی آگاه نیستند اما اغلب می ترسند که اگر این عادت را ترک کنند اتفاق بدی رخ دهد یا کنترل ذهنشان را از دست بدهند. 

مطالعات نشان می دهد که از هر صد کودک یک نفر مشکل وسواس و عادت های وسواسی را تجربه کرده است. گرچه این مشکل بیشتر برای کودکی به وجود می آید که معمولا یکی از اعضای خانواده اش با این مشکل روبرو است.

بچه هایی که استرس دارند یا زندگی شان با تغییرات بزرگ و ناگوار مثل استرس امتحان، اختلافات خانوادگی، انزوای اجتماعی یا مصیبت بزرگ همراه بوده است بیشتر دچار مشکل وسواس می شوند. معمولا این کودکان خیلی نگران و آشفته هستند ومی ترسند دیگران فکر کنند آنها دیوانه اند.

چگونه بفهمیم کودک یا نوجوان ما دچار افکار یا رفتار وسواسی شده است؟

آیا آنها وقت زیادی برای انجام کار عادی صرف می کنند: مثل شستن دست یا لباس پوشیدن؟

آیا آنها وقت زیادی برای انجام تکلیف مدرسه صرف می کنند؟

آیا آنها وقت زیادی برای شروع یک کار صرف می کنند؟

آیا آنها کار خود را چند بار چک و بررسی می کنند؟

آیا نگران مرتب کردن و گذاشتن اشیا سر جای خود هستند؟
آیا آنها رفتار خاصی را خیلی تکرار می کنند مثل لمس کردن کلید برق یا دسته در؟

آیا آنها بیش از حد به اعداد و کلمات توجه نشان می دهند؟

آیا به نظم و تقارن خیلی اهمیت می دهند؟

به خودتان فکر کنید.


ممکن است تشخیص این رفتار از سوی افراد نزدیک کودک دشوار باشد. اگر تنها به احساسات خود (خشم، ناامیدی و ...) واکنش نشان می دهید ممکن است نتوانید به فرزندتان کمک کنید. بهتر است احساس و افکار ناامیدکننده را از خود دورکنید.

چیله گئجه سی

شب یلدا که در زبان شیرین خودمون چیله گئجه سی می گوییم، یکی از مراسمی است که در روستای شنگل آباد مثل مناطق دیگر آذربایجان شرقی برپا می شود. در این شب مردم روستا با جمع شدن در منزل یکی از اقوام -معمولا بزرگ فامیل- سعی می کنند این طولانی ترین شب سال را  به بهترین شکل ممکن بگذرانند. معمولا وقتی عده ای دور هم جمع می شوند یکی از سرگرمی هایشان خوردن تنقلات و میوه است... که البته در بین خوراکی های این شب «چیله قاپیزی» از اهمیت بسزایی برخوردار است! و در واقع سمبل این شب به شمار می رود.

در این شب رسم بر این است که برای نامزدها «خوانچه» می برند. به این صورت که عده ای از فامیل در خانه پدر داماد جمع می شوند و هدایایی را نیز با خود می برند. این هدایا و هدایایی که خانواده داماد تدارک دیده اند را به همراه میوه، شیرینی، آجیل و البته «چیله قارپیزی» در طبق هایی قرار می دهند و به خانه عروس می برند.

بنده مختصری درباره این شب نوشتم... اما خوشحال می شوم هم روستایی های عزیز نیز نظر خود را درباره این شب بیان کنند و به رسومات دیگری که مختص این شب است اشاره کنند... اگر خاطره ای دارند برایمان تعریف کنند... یا حتی اگر برایشان مقدور است تصاویری از مراسم شب یلدای روستا تو وبلاگ قرار بدن...

تیرکمون

یکی از بازیچه های علیرضا و دوستاش سلاح مخوفی بود که معمولا" در زراد خونه های فوق سرّی ارتش بچّه پرروها ساخته میشد بنام تیرکمون که البته با اون تیر و کمونی که شما معمولا" می بینین که تو فیلم آرتیست هایی که در نقش مثلا" رابین هود و جرانیمو رئیس قبیله کومانچی سرخپوست ها در فیلم های غرب وحشی بازی می کنن یه کمی فرق می کنه  تیرش بجای یه شاخه بلند و باریک که تهش پر عقاب کار گذاشته باشن و نوکش یه پیکان تیز فولادی باشه یه قلوه سنگ کوچولوئه و کمونش هم بجای یه چوب منحنی یه دوشاخه است که معمولا" از درخت خونه یکی از فامیلها یا همسایه ها دزدیده میشه د آخه اگه از درخت خونه خودشون ببرّن که کتک مفصلی نوش جان می کنن و زهش هم بجای یه رشته باریک ریسمون ساخته شده از روده حیوانات شکار شده معمولا از رشته های بریده شده از تیوپ لاستیک های مستعملی ساخته میشد که از در دکون اوسّا حبیب پنچرگیر به لطائف الحیل البته با طرح نقشه های شیطانی و بالاتر از خطری (یاد سریال بالاتر از خطر بخیر یادم باشه قصه علیرضا در بالاتر از خطر رو هم براتون در آینده بگم) به سرقت می رفت البته اگه به خود اوسّا حبیب هم می گفتن بهشون می داد ولی اونوقت کیف کردن بخاطر انجام این عملیات متهورانه سرقت تیوپ پاره چی میشد؟ القصّه این وسط به یه تیکه چرم هم برای ساخت کفچه (محل قرار دادن سنگ) نیاز بود که اون هم صد البته با استفاده از قوّه ابتکار معمولا" از یه کیف یا چمدون یا کفش کهنه کنده میشد حالا فقط تنها چیزی که از وسائل مورد نیاز ساخت این سلاح مخفی باقی مونده کمی ریسمون برای وصل کردن این قطعات بهمدیگه اس که خوب معمولا میشد از بند کفش های کهنه یا نخ تسبیح های پیرزن های فامیل که می خواستن باهاش تسبیح نخ کنن و چرت بعد از غذا باعث میشد که این مطاع گرانبها ازشون بسرقت بره استفاده کرد  علیرضا وقتی که تموم وسایلش جور میشد یه بعد از ظهر که مادرش می خوابید اون هم خودشو میزد به خواب و آقا همچین که خروپف مادر به هوا می رفت یواشکی از جاش بلند میشد و پاورچین می رفت تو زیر پله ایی و با دقّتی که یه جراح مغز و اعصاب کارش رو انجام میده مراحل ساخت تیر و کمون رو انجام میداد با مهارتی که علیرضا داشت ساخت هر تیر و کمونی حدود دو ساعت طول می کشید و چون معمولا" مدّت خواب بعد از ظهر مادرش بیشتر از نیم ساعت نبود لاجرم این عملیات فوق سرّی یه چهار پنج روزی زمان میبرد بین خودمون باشه این علیرضائه میگه آخه اگه مادرم می فهمید که بازم دارم تیر کمون درست می کنم این دفعه دیگه با انبر داغم میکرد اوندفعه هم اگه میونجی گری خانم جان مادر بزرگ علیرضا نبود حتما" شهیدش می کرد آخه چند دفعه باید واسه شکستن شیشه همسایه ها بدست این سلاح مخوف که تو دست علیرضا از مسلسل ماکزیم رضا خان هم خطرناکتر بود ازشون عذر منظور بخواد و خجالت بکشه؟ آقا اصلا" این صنعت ساخت تیرکمون واسه علیرضا که فقط اسباب مردم آزاری و تفریح نبود باهاش پز میداد د آخه تیر کمون های علیرضا که از این الکی پلکی ها نبودن همشون آخرین مدل و با بهترین فن آوری تولید شده بودن  یه روز علیرضا و دوستاش با همدیگه مسابقه نشونه زنی گذاشتن یه قوطی حلبی گذاشته بودن و بهش تیر می زدن انصافا" تیر اندازی علیرضا از همشون بهتر بود البته تکنولوژی پیشرفته اسلحه اش هم در این موفقیّت تاثیر داشت بالاخره حوصله بچّه ها سر رفت و گشنه اشون شد و رفتن خونه هاشون  دمدمای غروب بود که یه یاکریم خوشگل اومد نشست سر دیوار خونه اشون و علیرضا یهویی خر شد با تیر کمون یاکریمه رو زد طفلک دور خودش چرخید و جلوی علیرضا خورد زمین انگاری هفت سال بود که مرده بود علیرضا تا اون موقع به هیچ حیوونی یه همچین صدمه ایی نزده بود گرفت یا کریمه رو تو بغلش و نازش کرد ولی یاکریم مرده بود صداش زد ولی یاکریم مرده بود بهش التماس کرد که بلند شه ولی یاکریم مرده بود بوسش کرد و گریه کرد ولی یاکریم مرده بود  گریه نکن علیرضا از اون موقع تا حالا خیلی سال گذشته حتما" خدا تو رو بخشیده یاکریمه هم تو رو بخشیده  نخیر مثل اینکه این علیرضائه ول کن نیس  علیرضا دیگه تیر کمون درست نکرد./.

تعامل انسان با کامپیوتر(جلسه اول_تعاریف HCI)

تعریف HCI(Human-Computer Interaction) یا همان تعامل انسان با کامپیوتر:

مطالعه،طراحی و برنامه ریزی تعامل بین افراد و کامپیوتر ها---- این معمولا یک علم بین رشته ای است از رشته های طراحی،علم کامپیوتر و...

تعامل بین انسان و کامپیوتر معمولا در اینترفیس اتفاق می افتد.نمونه ای از انترفیس ها عبارتند از:موس،صفحه کلید،قلم نوری،کنسول ها و...

 

تعریف HCI از دید ACM:

نظامی است که دغدغه آن با طراحی،ارزیابی و پیاده سازی سیستم های کامپیوتری تعاملی برای استفاده انسان است.

 

هدف HCI:

بهبود تعامل انسان و کامپیوتر از طریق ایجاد کامپیوتر هایی با قابلیت بیشتر برای رفع نیازهای کاربران

 

اصول طراحی اینترفیس:

سه تا اصل را باید در نظر گرفت،زمانیکه در حال ارزیابی یک اینترفیس یا در حال طراحی یک اینترفیس جدیدی هستید:

1)تمرکز ما روی userباشد و در ارزیابی از userاستفاده کنیم.به عبارتی بفهمیم که مخاطب ما چه کسی است؟چند تا userداریم؟taskهایی که مهم هستند جایی از منو قرار داده شوند که کاربر راحت تر بتواند به آنها دسترسی پیدا کند.

2)معیار سنجشی برای خوب یا بد بودن اینترفیس تعیین کنیم و نمونه ای از معیارهای ارزیابی عبارتند از:

تعداد کاربرانی که taskرا اجرا کرده اند و یا زمانی که taskانجام شده و یا تعداد errorهایی که رخ داده،چقدر است؟

3)طراحی تکرار شونده(چرخه طراحی،تست وتحلیل یک اینترفیس تکرار شود،مثل گام های مهندسی نرم افزار)

 

 

منتظر جلسه دوم در روزهای آتی باشید.

با تشکر از وقتی که برای این مطلب گذاشتید.